خاطرات دکتر کرامت یوسفی از جنگ تحمیلی (2):
مجروحی را آوردند که شریان رانش قطع شده بود و خون به شدت بیرون می ریخت. وقتی انگشت را بر می داشتیم به بلندی قد انسان، خون فواره می زد. ممکن بود در اثر خونریزی زیاد، شهید شود.
مجروح را به اتاق عمل بردم و ۱۰ واحد خون و چندین سرم به او تزریق کردیم تا توانستیم فشار خون را به ۱۰ ـ ۸ برسانیم و سپس او را عمل کردم و پیوند شریان زدم.