خطرات طنز دفاع مقدس

خطرات طنز دفاع مقدس

خاطرات پرتقالی (26)؛ نقشه برای خوراکی های رنگ و وارنگ

برج 6 سال 1365 گردان ما- صاحب الزمان (عج) – در منطقه «شط علی» مستقر بود. واژه ی «شهردار»، آشنای بر و بچه های جبهه است. شهردار چادر ما پیرمردی بود به اسم «سیدمحمد حسینی» شصت سالی سن داشت.
طراحی و تولید: ایران سامانه