جانباز شیمیایی - صفحه 4

آخرین اخبار:
جانباز شیمیایی
گفتگوي اختصاصي با ليلا معروف زاده،‏‌جانباز 40 درصد شيميايي سردشت:

اولين حامی مصدومان شیمیایی سردشت/ بانویی كه سكوت لاهه را شكست

مي گويد: حدود ساعت 15ظهر بود كه هواپیماهای عراق بر فراز شهر سردشت نمايان شدند. برای هشدار دادن به برادرم که در آن زمان سرباز وظیفه سپاه مستقر در پایگاه عملیاتی شهر شهید دادکوش (واقع در جنب مسجد جامع) خد مت می کرد، به بیرون از منزل دویدم. در آسمان هواپیماها را به خوبی می دیدم و...

سرهنگ سعید ادیبی به یاران شهیدش پیوست

سرهنگ سعید ادیبی، معاون اجرایی سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) استان تهران و جانباز شیمیایی هشت سال دوران دفاع مقدس، دار فانی را وداع گفت.

پایی که به خواست خدا رو مین نماند/ سرگذشت نامی که وارد لیست ترور شد

جانباز شیمیایی خلیل عباسی می‌گوید: فرشته نجات من که ماه‌ها منتظرش بودم از در خانه ما وارد شد. پدرم دوستی داشت به نام علی اسماعیلی که پاسدار بود همین که حرف از اعزام رفتن به جبهه میان آمد من هم فرصت را غنیمت شمردم و بحث اعزام خود را پیش کشیدم به خاطر سن و سال هم قبول نکرد ولی وقتی اصرار من را دیدند راضی شد صبح فردا مرا همراه خود به واحد پذیرش پایگاه بسیج برد و معرفم شد.

شهادت یک جانباز شیمیایی ۷۰ درصد

جانباز شیمیایی ۷۰ درصد «توکل پناهنده» از استان خوزستان به فیض شهادت نائل آمد.
شهادت جانبازی که روزانه 50 آمپول مرفین تزریق می کرد!

حاج اسکندر معینی به یاران شهیدیش پیوست+ عکس

حاج اسکندر معینی، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست.
گفت و گوی «نوید شاهد» با جانباز شیمیایی شاخ شمیران:

جانبازی بدون یک نفس راحت

یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس که بر اثر عوارض شیمیایی ریه اش را تخلیه کرده اند، می گوید: هر بار که اسم سلاح شیمیایی می آید، اشک از چشمانم سرازیر می شود. شیمیایی شدن درد بزرگی است اما تا جان دارم پای عقیده ام می مانم.
مصاحبه با جانباز شیمیایی 70 درصد یوسف علوی؛

گوش به فرمان رهبرم هر لحظه آماده‌ام/ اتفاقی برایم نیفتاده!

یوسف علوی جانباز 70 درصد شیمیای استان زنجان می‌گوید: مگر اتفاقی برایم افتاده که از رفتن جابمانم هر لحظه رهبرم فرمان دهد من در رکاب آقا برای دفاع از میهنم پیش خواهم رفت.
گفتگو با بهروز توحیدی- جانباز 70 درصد کرمانشاهی عنوان شد؛

جدال ۳۲ ساله جانباز کرمانشاهی با عوارض گازهای شیمیایی

بهروز توحیدی از جانبازان 70 درصد کرمانشاهی است که بعد از گذشت 32 سال همچنان در نبرد با عوارض مجروحیت شیمیایی است. وی ضمن ابراز انزجار از جنگ می گوید: از مجروحیتم ناراحت نیستم، زیرا " جنگ ما، جنگ دفاع بود" و ما آغازگر نبودیم.
غلامعباس جعفری؛

«سرباز پیاده» حکایتی از جانفشانی سربازان در واحدهای مختلف جنگی

کتاب «سرباز پیاده»، نقش سربازان پیاده را در واحدهای مختلف جنگی از جمله واحد تخریب و مین، ش.م.ر، پدافند هوایی و .... بررسی می‌کند.
صوت;

صوت / مصاحبه با جانباز علی رحیمی

در روز نوزدهم تیرماه 1386 بعد از ساعت ها مسافرت وارد کنگان شدیم و پای صحبت های جانباز هفتاد درصد آقای علی رحیمی نشستیم. بی ریا و با کلام محلی با ما از جنگ و جهاد و جانبازی گفت. از اینکه جانباز است و مردم بنک او را یک جانباز جنگ تحمیلی می دانند، احساس افتخار می کند. زندگی جدیدش را مدیون همسرش است و به دلیل ارادت خاصی که به حضرت عباس دارد نام تنها فرزندش را ابوالفضل گذاشته است.
صوت;

صوت / مصاحبه با مهدی رضایی جانباز هفتاد درصد جنگ تحمیلی

او یکی از قدیمی ترین جانبازان جنگ تحمیلی استان بوشهر به شمار می رود. تنها اندکی بعد از هجوم ارتش عراق به ایران، برادر رضایی برای دورة احتیاط به سربازی فرا خوانده شد و اندکی بعد در یک تصادف هولناک قطع نخاع و از هر دو پا فلج شد. در اوایل تیرماه 1386 و در یک روز گرم تابستانی به خورموج و منزل این جانباز عزیز رفتیم و گفت وگوی مختصری با او درباره زندگی و خاطراتش از جنگ انجام دادیم.
صوت;

صوت / مصاحبه با مهدی رضایی جانباز هفتاد درصد جنگ تحمیلی

او یکی از قدیمی ترین جانبازان جنگ تحمیلی استان بوشهر به شمار می رود. تنها اندکی بعد از هجوم ارتش عراق به ایران، برادر رضایی برای دورة احتیاط به سربازی فرا خوانده شد و اندکی بعد در یک تصادف هولناک قطع نخاع و از هر دو پا فلج شد. در اوایل تیرماه 1386 و در یک روز گرم تابستانی به خورموج و منزل این جانباز عزیز رفتیم و گفت وگوی مختصری با او درباره زندگی و خاطراتش از جنگ انجام دادیم.
صوت;

صوت/ مصاحبه با جانباز هفتاد درصد عبدالله رهنما

جانباز هفتاد درصد جنگ تحميلي عبدالله رهنما یکي از مردان ساعي است كه مي تواند الگوي خوبي براي نسل جوان باشد. او در حالي كه در یکي از جبهه هاي جنگ هر دو پا و یکي از دستانش را از دست داده، اما هيچ گاه اميدش را از دست نداد و با وجود آنكه در هنگام مجروح شدن تا كلاس دوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده بود، با وجود تحمل دردهاي جسماني فراوان ديپلمش را گرفت و به دانشگاه رفت و اكنون در دايرة حقوقي كيي از ادارات دولتي مشغول به كار است. فرزند اين جانباز نيز مهندس پتروشيمي است. با آقاي عبدالله رهنما در روز يازدهم آذرماه 1386 در محل كارش در شيراز گفت وگويي انجام داديم كه با هم مي خوانيم.
صوت;

صوت/ مصاحبه با جانباز هفتاد درصد عبدالله رهنما

جانباز هفتاد درصد جنگ تحميلي عبدالله رهنما یکي از مردان ساعي است كه مي تواند الگوي خوبي براي نسل جوان باشد. او در حالي كه در یکي از جبهه هاي جنگ هر دو پا و یکي از دستانش را از دست داده، اما هيچ گاه اميدش را از دست نداد و با وجود آنكه در هنگام مجروح شدن تا كلاس دوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده بود، با وجود تحمل دردهاي جسماني فراوان ديپلمش را گرفت و به دانشگاه رفت و اكنون در دايرة حقوقي كيي از ادارات دولتي مشغول به كار است. فرزند اين جانباز نيز مهندس پتروشيمي است. با آقاي عبدالله رهنما در روز يازدهم آذرماه 1386 در محل كارش در شيراز گفت وگويي انجام داديم كه با هم مي خوانيم.
صوت;

صوت / مصاحبه با جانباز شیمیایی علی زارعی پور

جانباز هفتاد درصد جنگ تحمیلی علی زارعی پور اهل خورموج و ساکن برازجان است. خاطرات هولناکی از جبهه و جنگ دارد،خاطراتی که می تواند موجب کابوس های شبانه شود. برای آنکه این رزمنده سال های دفاع مقدس را به حرف زدن واداریم تلاش زیادی کردیم. اول حاضر نبود تن به حرف زدن بدهد اما با اصرار ما بالاخره لب به سخن گشود و خاطرات عجیبش را از جنگ برایمان بازگو کرد. در یک روز پاییزی و در شب ششم آبان ماه 1386 در برازجان به منزل این عزیز رفتیم و پای صحبت های تکان دهنده اش نشستیم

پنجمین یادواره شهدای شیمیایی گیلان برگزار می شود

پنجمین یادواره شهدای شیمیایی گیلان ۱۱ اردیبهشت ماه سال جاری همراه با نماز مغرب و عشا در مصلای امام خمینی(ره) رشت با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان برگزار می شود.

افتخار می‌کنم همرزم شهید باکری بودم/ جانبازی که به همه آرزوهایش دست یافت

محمدرضا رضایی جانباز 70 درصد استان زنجان می‌گوید: اصلا برایم پیش نیامد که فکر کنم کاش این انتخاب را نداشتم. هنوز هم معتقدم بهترین انتخابم را کردم و به همه آرزوهایم رسیدم.

گزیده خاطرات جانباز شيميايي «حسين محمديان» از بمباران شيميايي سردشت

آن چه پيش روي داريد شرح وقايع و حوادثي است كه پس از بمباران شيميايي سردشت در روز هفتم تير ماه 1366 و بعد از آن براي من پيش آمد، خاطراتي كه از ذهن براي من و بسياري ديگر فراموش نشدني هستند

يك سبد خاطره

بعد از عمليات بدر يه پاسگاهي داشتيم روي آب و يه فرموندهي كه بچه اصفهان بود و خيلي مومن. به اسم شهيد دوالي هر بار منو مي ديد مي گفت: سيد دعا كن كه من روي آب شهيدشم
طراحی و تولید: ایران سامانه