والدین شهدا - صفحه 7

آخرین اخبار:
والدین شهدا
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

ببین مادر کفن پوشم، تفنگم بر سر دوشم، بیا مادر در آغوشم

مادر شهید «علیرضا رضایی» در وصف شهیدش شعرهای حماسی فرزندش را می‌خواند: «شهیدم من شهیدم، به کام خود رسیدم، بیا مادر به آغوشم، تفنگم را بگیر از دوشم، بیا مادر کفن پوشم»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

چه خوش است صوت قرآنِ پدر از پسر شنیدن

پدر شهید «احمد عباسی» در وصف قرآن خواندن فرزند شهیدش خواند: «چه خوش است صوت قرآن پدر از پسر شنیدن، به رُخش نظاره کردن سخن از خدا شنیدن.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهیدی که سلاحش از او بزرگتر بود

پدر شهید «سید اسداله قریشی» می‌گوید: من به همراه اسداله به جبهه میرفتم، او جثه کوچکی داشت. در ابتدا بیسیم چی گردان بود و دائم به ابتدای گردان می‌رفت و می‌آمد، بعد که آرپی جی به دست گرفت، انتهای آرپی جی روی زمین کشیده می‌شد. هر وقت من در سال‌های بعد سراغی از او می‌گرفتم همه او را با جثه کوچکش می‌شناختند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند

پدر و مادر شهید «ابوالفضل حسینخانی» از کودکی و حسن اخلاق فرزند شهیدشان گفتند:«ابوالفضل در شب قدر و موقع اذان مغرب به دنیا آمد او در کودکی و نوجوانی با همه بسیار خوش برخورد و مهربان بود و هیچ کس را از خود نمی رنجاند.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

من می‌خواهم خط مقدم بروم

مادر شهید «محمود سلیم آبادی» در وصف فرزندش گفت: «او از کودکی بسیار آرام و متین بود. پسر خوب و سر به راهی بود و با همه خوب برخورد می کرد. جبهه هم که همراه برادرش می رفت گله می کرد که چرا برادرم اجازه نمی دهد خط مقدم بروم و آخر هم خودش به پادگان حمزه سیدالشهدا رفت و راهی خط مقدم شد.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

تفنگ بر دوش گرفتن جسارت می‌خواست که پسرم آن را داشت

مادر شهید «سالار پارسا» از خاطرات دوران انقلاب و جبهه فرزندش گفت: «عمویش به او گفته بود تو در حد و اندازه تفنگ نیستی و می‌گیرند و تو را می‌کشند. او در پاسخ گفته بود عموجان کسی که تفنگ بر دوش می‌اندازد در خود جرات و جسارت این کار را دیده است.»
خاطرات جبهه جانباز «غلامرضا پارسته»

بعد از شهادت برادرم به جبهه رفتم

جانباز غلامرضا پارسته در خاطرات خود از انقلاب و جبهه گفت : «برادرم سعید که بعد از سه بار حضور در جبهه در والفجر 4 شهید شد موعد سربازی من رسید و به جبهه رفتم که در حلبچه در 24 اسفند 1366 مجروح شدم.»
خاطرات شفاهی مادر شهید «مجید فرجی»

همه اهل خانه را برای خواندن نماز اول وقت بیدار می‌کرد

«رنگین طلا نامدار» می‌گوید: فرزندم به نماز اول وقت بسیار معتقد بود، خواهرش زهرا را که هفت سال بیشتر نداشت بیدار می‌کرد و می‌گفت؛ هر وقت به سن تکلیف برسد بیدار شدنش راحت و نمازش را اول وقت می‌خواند.

یادبود شهیدان «علی اکبر و علی اصغر تقی‌زاده» برگزار می‌شود

مراسم یادبود شهیدان «علی اکبر و علی اصغر تقی زاده بافقی» همراه با یاد و خاطره والدین شهیدان گرانقدر از سه شنبه 29 آذرماه 1401 به مدت 3 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در یزد برگزار می شود. نوید شاهد یزد پوستر این مراسم را برای علاقمندان منتشر می کند.
سرپرست معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید استان مازندران بیان کرد؛

ضبط ۱۰۴۴ خاطره شفاهی و پخش از صداوسیمای استان

«ناصر بهمنی» درخصوص ثبت خاطرات والدین شهدا ، جانبازان و همسران شهدا، گفت: تاکنون ۱۰۴۴ خاطره شفاهی ضبط شده است و تا پایان سال، ۱۶۰۰ مورد از خاطرات شفاهی تهیه و آماده خواهند شد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

کاش مادرم دعا کند که شهید شوم!

شهید «صیدنورالدین صیدی» از شهدای دفاع مقدس است که آبان ماه 1359 در جبهه سومار به درجه رفیع شهادت نایل آمد. خیلی دوست شهید شود و بارها می گفت کاش مادرم برایم دعا کند که شهید شوم. در ادامه فیلم مصاحبه با مادر گرانقدر شهید منتشر می شود.
رئیس بنیاد اهر:

انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جدید ضروری است

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران اهر اظهار کرد: انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جدید ضروری است.

مادرم من فدایی امامم می شوم

شهید «حسین خسروی» از شهدای بسیجی استان ایلام است که آذرماه 1365 در منطقه شوش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. عکس امام که روی جلد کتابش بود نشانم داد و گفت مادر من فدایی امامم می شوم. فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می شود.
پدر شهید گلزارفرد؛

روایت پدری دلسوخته از خبر شهادت فرزندش

"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با والدین شهید «محمدحسین گلزارفرد» به مصاحبه پرداخته است. پدر شهید والامقام چنین می گوید: «بعد از 12 روز خبر شهادت فرزندم را شنیدم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

فرزندم تنها شش بهار از عمرش گذشته بود

شهید «احمد کرم رضایی» فرزند زیدعلی و شمامه سال ۱۳۶۱ در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان آبدانان به دنیا آمد این طفل معصوم هنوز چند سالی از عمرش نگذشته بود که بیست و ششم اسفندماه ۱۳۶۶ در بمباران هوایی شهرستان آبدانان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: «فرزندم تنها شش بهار از عمرش گذشته بود که شهید شد.» فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا،

پسرم هم فوتبالیست بود و هم امدادگر

شهید «گرابگ فرهید رحیمی» از جمله شهدای جنگ تحمیلی است که در تیرماه 1366 در حین امدادرسانی بر اثر ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه خاطرات شفاهی مادر این شهید گرانقدر منتشر می شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

از انتخاب نام نیکو برای فرزند تا سرنوشتی خدایی

پدر شهید «محمدطاهر مرادی» از دلیل نامگذاری فرزندانش گفت: «فرزندانم را به نیت امامزاده‌های شهرم نامگذاری کردم. محمدطاهر را به نیت امامزاده‌ای در روستای ساروق نام نهادم تا سرشتی مطهر داشته باشد. »
شهرستان بهاباد؛

نماهنگ ثبت و ضبط خاطرات شفاهی والدین شهدا

نماهنگ اسوه های صبر، پشت صحنه ثبت و ضبط خاطرات شفاهی والدین معزز شهدای دفاع مقدس می باشد. این نماهنگ توسط مرکز اسناد و انتشارت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان یزد در شهرستان بهاباد تهیه شده‌است. نوید شاهد یزد شما را به دیدن این نماهنگ دعوت می‌کند.

از همان اول انقلابی بود

مادر شهید «عیسی کریمی» از فرزند خود چنین می‌گوید: از همان اول انقلابی بود و توی تظاهرات می‌رفت. فیلم مصاحبه با این مادر شهید سرافراز را در ادامه ببینید.

هرکه اسلام را خواست باید شهید دهد

پدر شهید «اصغر سالارپور» راجع به شهادت فرزند خود چنین می‌گوید: ما از ریشه انقلابیم، یعنی هر که اسلام خواست باید شهید بدهد، هرکه قرآن خواست حتما باید شهید دهد. فیلم مصاحبه با این پدر شهید سرافراز را در ادامه ببینید.
طراحی و تولید: ایران سامانه