نویدشاهد - تکاور عزیزی، از فرماندههان گروه رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران در خاطرات ۳۴ روز جنگ خرمشهر می گوید: همه خشابی را که داشتم شلیک کردم تا بتوانم قبل از شهادت تعدادی از عراقی ها را به درک واصل کنم که ناگهان تیری به سینه ام اصابت کرد و به زمین افتادم، توان هیچ حرکتی را نداشتم، عراقیها به بالای سرم رسیدند، یکی از آنها تفنگش را به سمت من گرفت، معنای کارش را دریافتم، قصد داشت به من تیر خلاص بزند. در ادامه خاطرات تکان دهنده این فرمانده گروه رزمی را می خوانید.