با شکل گیری سپاه و سازمان پیشمرگان مسلمان کرد برای پاکسازی کردستان از لوث ضد انقلاب در سال 1361 در قالب یگان حزب الله به عنوان پیشمرگ در صف رزمندگان سپاه اسلام قرار گرفت...
با پیروزی انقلاب اسلامی چند سالی به عنوان راننده در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کار میکرد و در اوایل سال 1364 به عنوان پیشمرگ مسلمان در یگان حزبالله بانه به عنوان رزمنده فعالیت خود را آغاز کرد....
در کارهای خیر پیشقدم بود و زمانی که مسجد روستا را بازسازی کردند او از اول صبح کار میکرد و آخرین نفر بود که از کار دست میکشید و دیگران را نیز به کار در تعمیر و مرمت مسجد تشویق میکرد....
بارها در صحنههای درگیری با اشرار ضد انقلاب تا مرز شهادت پیش رفته بود و دو بار در عملیات مجروح شده بود و از اینکه توانسته بود به عنوان جانباز بخشی از سلامتی خود را در راه خدا تقدیم نماید افتخار میکرد...
چهاردهم مهرماه سال 1364 در یگان حزب الله سلاح به دوش گرفت تا در کنار رزمندگان سپاه اسلام در پاکسازی کردستان و بازگشت امنیت به این خطه از سرزمین اسلامی ایفای نقش کند،...
در زندگی ساده زیستی را پیشه کرده بود، به حدقلها قناعت میکرد و بیشتر اوقات لباس نو میخرید ولی خودش استفاده نمی کرد و در اختیار دیگر برادرانش که از او کم سن و سالتر بودند و او نان آور آنها بود قرار میداد تا احساس کمبود نکنند....
در جوانی ازدواج نمود و با مهاجرت به شهر سقز در آنجا زندگی کرد و تا قبل از عضویت در یگان حزب الله سازمان پیشمرگان مسلمان کرد از طریق کارگری زندگی را اداره میکرد...
در طول یک سال خدمت در لباس رزم و دفاع از میهن اسلامی و مقابله با گروهکهای ضد انقلاب و پاکسازی منطقه از لوث مزدوران وابسته به ایادی استکبار بارها تا مرز شهادت پیش رفت و در چندین عملیات و درگیری حضور پیدا کرد...