برادر شهید «رمضان مداح» نقل میکند: «با عجله به اتاقش رفت. کتابی را لای چادر پیچید و توی کمد جای داد. وقتی مادر آمد، دوباره درِ کمد را باز کرد. کتاب را به مادر نشان داد و گفت: مامان! بالاخره رساله امام به دستم رسید. مواظب باش کسی نفهمه. مادر نگاهی به رساله امام کرد و لبخند رضایت زد.»
یکی از شاهدان بمباران مدارس زنجان گفت: این حمله بسیار وحشیانه بود. ای کاش آثار بر جای مانده به ویژه اصابت بمبها بر نرده های مدرسه به عنوان نماد تاریخی برای مشاهده عموم برجای می ماند.
به مناسبت هفته دفاع مقدس، برنامه فرهنگی «جنگ پرمَلات» هرشب تا پایان هفته دفاع مقدس در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان سمنان برگزار میشود. این برنامه فرهنگی شامل خاطرهگویی، روایتگری، نقاشی کودکان، دورهمیهای دفاع مقدس، ایستگاه صلواتی و پخش فیلم است. در ادامه پوستر این مراسم را ببینید.
مادر شهید "خلیل الله بابایی" در وصف فرزندش می گفت: «خلیل دلش میخواست به جبهه برود. پنهانی لباس هایش را جمع کرده بود و بی خبر به جبهه رفته بود. حلالیت میخواست که من گفتم مادر شیرم حلالت برو خدا پشت و پناهت باشد.»
روایتگری دانشآموزان سال 1365 به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دانشآموز بمباران کوچه بینش در قالب محفل خاطرهگویی «مشقهای ناتمام» برگزار می شود.
برادر شهید «الله یار اسماعیلی» رازی را از برادر شهیدش که قبل از شهادت به او گفته، برملا میکند. رازی بزرگ به وسعت یک زمین بهشتی که در آن شهید را دفن کرده اند.در ادامه خبر خاطره ای از برادر شهید اسماعیلی بخوانید.
سردار شهید «علیرضا ماهینی» تنها یک فرمانده نبود، او یک اسطوره برای تمام نسل ها تا به امروزه بوده و هست. نخستین کسی بود که در خط مقدم جبهه آموزش قرآن را برپا کرد. روایتی زیبا از سردار شهید «علیرضا ماهینی» به نقل از همرزم ایشان مرحوم «حاج نجف شاکر درگاه» را در ادامه خبر ببینید.
همزمان با ایام وفات حضرت ام البنین (س) مراسم تجلیل و تکریم مادران و همسران شهدا در سالن اجتماعات شهرداری مبارکه با حضور باشکوه خانواده های معظم شهدا ،مسئولین برگزار گردید. این مراسم باشکوه با خاطرهگویی مادر شهیدمدافع حرم «محسن حججی» همراه بود و در پایان از مادران معظم و همسران مکرم شهدا تجلیل شد.
نوید شاهد-کتاب «زخم ها» به قلم «مهری صادقی»، خاطرات شفاهی ذکراللّه کشاورز افشار، یکی از فرماندهان دلاور و شجاع خطه غرب کشور را روایت میکند. در ادامه خاطره ای با عنوان «ساواک» که یکی از ترفندهای این سازمان برای جذب نیرو را بیان می کند، میخوانید.
نوید شاهد - مادر شهید "غلامحسین کربلایی حسنی" در گفتگویی اظهار داشت: «هرگاه گره ای به کارم می افتد بر سر مزار پسر شهیدم می روم و او را واسطه قرار میدهم تا مشکلم برطرف گردد. خدا را شکر میکنم که سربلند شدم و فرزندم به راه اشتباهی نرفت.»
نوید شاهد_ستار فتحی همرزم شهید «احمد آذرکشت» از آخرین لحظات شهید قبل شهادتش اینگونه روایت میکند: روزهای آخر عمر خود حال و هوای خاصی داشت به من گفت: آنان که تا به حال به جبهه اعزام نشده اند برای نسلهای بعد از خود چه جوابی دارند؟ آنانی که نسل آینده را از شنیدن این خاطرات غرورآفرین محروم ساخته اند.