کتاب «عکسی بالایِ دستها» مجموعه داستانهای برگزیده چهارمین جشنواره داستان انقلاب رمانی است که با قلم «محبوبه قاسمیایمچه» و با کوشش انتشارات «سوره مهر» برای رده سنی بزرگسال تدوین شده است.
پیکر شهید "حسن برادری" از فاتحان خرمشهر و شهدای گمنام در دانشگاه علوم پزشکی ایران تهران طی آزمایش dna کشف هویت شد. بنیاد شهید وامور ایثارگران استان البرز و دستگاه های متولی این امر، امروز در دیداری خبر کشف هویت پیکر شهید را به خانواده این شهید اعلام کردند. تصاویر مربوط به این دیدار را ببینید.
شهید «جمشید تكروستا» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در نامه ای از جبهه برای پدرش می نویسد: «پدرجان، جایم خوب است. به مادربزرگم و به مادرم بگو ناراحت نباشند.»
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز در همایش تجلیل از نخبگان شاهد و ایثارگر با تأکید بر اینکه میتوان از ظرفیت نخبگان شاهد و ایثارگر در عرصهها و پیشبرد اهداف مختلف استفاده کرد، گفت: باید از توانمندی های علمی، فرهنگی و فردی نخبگان شاهد و ایثارگر در بدنه مدیریتی استان استفاده شود.
همسر شهید مدافع سلامت؛ «دکتر مجید مجیدیان» در خصوص همسر شهیدش بیان میکند: «خودش میگفت: دیگر فرصتی برای شهادت پیش نمی آید اما گویی خداوند درِ باغ شهادت را باز گذاشته تا بندگان خالص و پاکدلش از این فیض محروم نمانند. او خالصانه کار می کرد. خلوص و پاکدلیاش او را لایق عنوان شهادت کرد و عاقبت در مسیر خودش، شهید سلامت شد.»
پیکر جانباز 70 درصد، شهید «حاج سیدمحسن مرتضوی» 12 آذرماه در کرج تشییع و در گلزار شهدای امامزاده طاهر این شهر به خاک سپرده شد. تصاویر مراسم تشییع را ببینید.
بنیادشهید و امور ایثارگران استان البرز طی مراسمی از نخبگان و سرآمدان علمی شاهد و ایثارگر استان البرز تجلیل و تقدیر کرد. تصاویر مربوط به این مراسم را ببینید.
شهید «پرویز(حاج رسول) فیروز بخت» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در نامه او خطاب به دوستش نوشته است: «آخر مرد حسابي، اين شد جبهه آمدن! بلند شو بيا! در اين مرحلة حساس جنگ شركت كن.»
شهيد«حاج رسول فيروزبخت» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در سیره زندگی او آمده است: «او تنها به اسلام ميانديشيد و آرزويش توفيق شهادت در راه خدا بود و فقط به فكر جبهه و جنگ بود.»
نوید شاهد - «دکتر اسماعیل زمانی» در خاطرهای نوشت: «خدا گفت: عباس مهر تو را در دل همه می گذارم، جوانی که عباس را با یک عکس می بیند حتی پیرمردی که عباس را با یک لبخند می بیند به او علاقهمند میشود.»