دفاع مقدس - صفحه 105

آخرین اخبار:
دفاع مقدس

شهادت سعادت است، در مرگم گریه و بی تابی نکنید

شهید "ماشاالله حقیقت" از شهدای هرمزگانی دوران دفاع مقدس در فرازی از وصیت نامه خود خطاب به پدر و مادرش اینطور می‌گوید: «شهادت سعادت است، پدر و مادرم! در مرگم گریه و بی تابی نکنید. زیرا من جایی رفتم و راهی که خدا می خواست.»
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

یک روز تلخ و شیرین!

«ظهر پس از دریافت مهمات و ناهار بچه‌ها عازم منطقه چهار طاق شدیم. باران پاییزی باریدن گرفت و کمتر از نیم ساعت چنان باریدنی کرد که جاده فرعی پس از ایست بازرسی جاده خرمشهر تا محدوده جنوبی کرخه که محل استقرار همرزمان ما بود، مملو از آب شد ...» ادامه این خاطره از "فریده پاکدل‌کوهی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
فرهنگ ایثار و شهادت به گفتمان عمومی در جامعه تبدیل شود
سرپرست دانشگاه لرستان:

فرهنگ ایثار و شهادت به گفتمان عمومی در جامعه تبدیل شود

سرپرست دانشگاه لرستان بر تقویت و گسترش همکاری‌های دوجانبه در راستای ترویج هرچه بیشتر فرهنگ ایثار و شهادت تأکید کرد.

یاد یاران| تصاویری از رزمندگان و شهدای دوران دفاع مقدس در استان ایلام، سری سی و پنجم

به پاس رشادت‌ها، مجاهدت و ایثارگری رزمندگان استان ایلام، مجموعه‌ای از عکس‌های تاریخی به جای مانده از بسیجیان، رزمندگان و شهدای استان با عنوان "یاد یاران" را در چند قسمت در نوید شاهد ایلام ببینید.
دستنوشته/ خدمت به انقلاب توشه‌ای برای آخرت است
نامه شهید «عباس سرلکیان»؛

دستنوشته/ خدمت به انقلاب توشه‌ای برای آخرت است

شهید «عباس سرلکیان» در نامه ای نوشته است: در حال خدمت به این انقلاب می باشم، امید است که این زحمات شبانه روزی مورد لطف و رحمت خداوندی قرار گیرد تا بتوانیم برای آخرت توشه ای داشته باشیم و در نزد ائمه اطهار روسفید و سرافراز باشیم.
شهید «عباس سرلکیان» به روایت تصویر

شهید «عباس سرلکیان» به روایت تصویر

شهید عباس سرلکیان فرزند ذبیح الله اول فروردین ماه 1341 در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. وی تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر سی‌ام اردیبهشت ماه 1365 با سمت پیک گردان در حاج عمران عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1373 پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. در ادامه برخی از تصاویر این شهید گرانقدر را می بینید:
گفتگویی با همسر جانباز "سیف‌الله آقاجانی"؛

بانویی که با داروی عشق همسر خود را تیمار می‌کند

حلیمه نجفی بانوی 44 ساله‌ای که خود فرزند شهید و همسر جانباز شیمیایی 70 درصد سیف‌الله آقاجانی است، سی سال می‌شود معنای واقعی پرستاری را جان بخشیده است.
آلبوم تصاویر شهدای الیگودرز

آلبوم تصاویر شهدای الیگودرز

شهرستان الیگودرز با تقدیم 556 شهید در دوران انقلاب و دفاع مقدس و بعد از آن سهم زیادی از شهدای استان لرستان را به خود اختصاص داده است. از جمله شهدای شاخص این شهرستان که در زمان جنگ و بعد از آن، جزء فرماندهان جنگی بودند می توان به شهیدان سیدجواد و سیدمصطفی میرشاکی، خیرالله توکلی، حشمت اله قلی و نعمت اله ملکی اشاره کرد. در ادامه برخی از تصاویر این شهدای گرانقدر را می بینید:
شهیدی که از فاتحان سوسنگرد بود
مروری بر زندگی و خاطرات شهید «علیرضا ناصری نسب»؛

شهیدی که از فاتحان سوسنگرد بود

شهید «علی رضا ناصری» تا یک ماه بعد از آزادسازی سوسنگرد نیز در شهر ماند و پاسداری از این شهر را بعهده گرفت.
امام (ره) را تنها نگذارید که حسین (ع) را تنها گذاشته‌اید
وصیت‌نامه شهید «علی‌رضا ناصری نسب»؛

امام (ره) را تنها نگذارید که حسین (ع) را تنها گذاشته‌اید

شهید «علی‌رضا ناصری نسب» در فرازی از وصیت‌نامه خود با تاکید بر اطاعت از رهبری نوشته است: «حسین زمان علیه یزید زمان قیام کرده است، امام (ره) را تنها نگذارید که حسین (ع) را تنها گذاشته‌اید».

کتاب|«عاشقان شرزه» زندگینامه داستانی شهید" دکتر محمد رضا فتاحی"

کتاب«عاشقان شرزه» بر اساس زندگینامه شهید" دکتر محمد رضا فتاحی" توسط خسرو بابا خانی نگاشته شده است.
برگرفته از کتاب مرد روز‌های بارانی؛

اگر همه کشته شویم کسی حق ندارد حتی یک گلوله به روستا شلیک کند!

«یکی از افراد پیشنهاد داد برای اینکه خیال‌مان راحت شود که کسی از ضدانقلاب زنده نمی‌ماند کل روستا را به آتش ببندیم. وقتی این حرف به گوش برادر دادبین رسید با عصبانیت فریاد زد: اگر همه کشته شویم کسی حق ندارد حتی یک گلوله به سمت روستا شلیک کند. اگر قرار است آدم بی‌گناهی بمیرد پس ما چه تفاوتی با این جانیان داریم؟ ...» ادامه این خاطره از "منوچهر مهجور" یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
گزارش تصویری اردوی امتداد وحدت علمای اهل تشیع و تسنن گلستان؛

طلاب و روحانیون راهی مرقد مطهر سردار دل‌ها شدند

اردوی امتداد؛ وحدت علمای اهل تشیع و تسنن استان گلستان به مرقد مطهر سردار دل‌ها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به نمایش گذاشت.
واقعیت شهادت مرا به پسرم بگوئید
وصیتنامه شهید «کرمخدا دریکوند»؛

واقعیت شهادت مرا به پسرم بگوئید

شهید "کرمخدا دریکوند" در وصیتنامه خود نوشته است؛ «به پسرم واقعیت را بگوئید. بگوئید به خاطر آزادی تو هزاران تیر دشمن استعمار، سر و سینه پدرت را نشانه رفته اند. بگوئید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش پریشان شده است.»

سفارش شهید جرجانی تقوی و عمل به قرآن بود

شهید حسین جرجانی از شهدای هشت سال دفاع مقدس در فرازی از وصیت نامه اش می‌نویسد:‌ای بندگان خدا شما را به تقوی و ترس از خداوند سفارش می‌کنم. به تفکر و تدبر به قرآن ناطق و برادر آن نهج البلاغه و پیروی از امام خمینی تا به معرفت الله برسید.

اسنادی از شهید جرجانی

شهید "حسین جرجانی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. به عنوان بسیجی عازم جبهه‌های جنگ شد و به شهادت رسید. در ادامه اسنادی از این شهید والامقام را می‌بینید.

روایت خواندنی از مخالفت‌های خانواده "فرجی‌زاده" در اعزام به جبهه!

«تا آمدم خداحافظی کنم همه زدند زیر گریه و از رفتنم جلوگیری کردند، در خانه را بستند، در اتاق را بستند، کفش‌هایم را مخفی کردند، خلاصه به هر دری می‌زدند که نروم، آن‌ها هنوز از شهادت برادرم ناراحت و نگران سلامت من بودند ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز "عزیزالله فرجی‌زاده" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
امام جمعه شهر محمدیه:

دانش‌آموزان ادامه‌دهنده راه شهدا در سنگر علم و دانش باشند

امام جمعه شهر محمدیه در یادواره شهید "حسین سپونی" گفت: دانش‌آموزان امروز وظیفه دارند ادامه‌دهنده راه شهدا در سنگر علم و دانش باشند و برای توسعه و پیشرفت کشورشان تلاش کنند.

یاد یاران| تصاویری از رزمندگان و شهدای دوران دفاع مقدس در استان ایلام، سری سی و چهارم

به پاس رشادت‌ها، مجاهدت و ایثارگری رزمندگان استان ایلام، مجموعه‌ای از عکس‌های تاریخی به جای مانده از بسیجیان، رزمندگان و شهدای استان با عنوان "یاد یاران" را در چند قسمت در نوید شاهد ایلام ببینید.
گفتگوی نوید شاهد با برادر شهید «عزت اله فلاحی»؛

برادرم بی قرار شهادت بود

«فتح اله فلاحی» برادر شهید «عزت اله فلاحی» می گوید: یک روز برادرم با مادرم در حال صحبت بود که من هم از راه رسیدم. او به مادرم می گفت ما چند برادر هستیم اجازه بده به جبهه بروم. اگر من هم شهید شوم برادران دیگرم در کنار تو هستند که به یکباره به من گفت؛ شما بگو که رفتنم اشکالی ندارد. هزاران حرف نگفته در چهره داشت که من قبول کردم و نهایتا مادرم هم رضایت داد و راهی جبهه شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه