نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - معرفی کتاب
«مروری بر زندگی و خاطرات دانشجوی شهید منصور موحدی» عنوان کتابی است که خاطرات شهید حماسه دارخوین را روایت می کند.
کد خبر: ۵۲۲۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۵

معرفی کتاب:
کتاب «عکسی بالایِ دست‌ها» مجموعه داستان‌های برگزیده چهارمین جشنواره داستان انقلاب رمانی است که با قلم «محبوبه قاسمی‌ایمچه» و با کوشش انتشارات «سوره مهر» برای رده سنی بزرگسال تدوین شده است.
کد خبر: ۵۲۲۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۵

در قسمتی از کتاب " صحبت عشق" که آشنایی با شهدای دانشجوی استان قزوین است، می‌خوانید: «ای مونس و همدم شب‌های کودکی و‌ای هادی دوران جوانی‌ام! سلام به شما و اَجرت با خدا که زحمت بیست ساله‌ات را به ثمر رسیده را دیدی و شُکرگزار این هدیه خداوند گردیدی ...»
کد خبر: ۵۲۲۸۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۴

کتاب «آخرین خداحافظی» روایتی از خاطرات جانباز 70درصد قطع نخاعی شهید «غلامرضا غیاثی» با تلاش بتول نظری و با ویراستاری نبی اله تبار در 74 صفحه، آبان ماه ۱۴۰۰ توسط سوره‌های عشق در راستای کنگره 3000 شهید استان ایلام منتشر و روانه بازار شد.
کد خبر: ۵۲۲۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

نوید شاهد - محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: فرزاد صدایش را صاف کرد و گفت؛ دیشب عراقیها بهمون تک زدن، ولی بچّه ها مردانه جنگیدن. شهدا و زخمی های ژاندارمری، با خودرو به عقب منتقل شدند.
کد خبر: ۵۲۲۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۸

معرفی کتاب؛
انتشارات شاهد معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، کتابی با عنوان «اردوگاه نهروان» را که به مرور خاطرات آزاده یعقوب عبدالحسین نژاد می‌پردازد، منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۲۲۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

دفتر شصتم کتاب «شناسنامه شهدا» که به شهید «مهدی دهقان» اختصاص دارد از سوی انتشارات «کتابک» منتشر شد.
کد خبر: ۵۲۲۵۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

در قسمتی از کتاب "آخرین وداع" که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است، می‌خوانید: «شلوارش را پوشید. قد شلوار کمی بلند بود، خواستم کوتاه کنم، گفت: "کوتاه نکن ممکن است که من بروم و دیگر برنگردم. " که همینطور هم شد ...»
کد خبر: ۵۲۲۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

«قصه‌های رفته از یاد» کتابی شامل خاطرات دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که به اهتمام «محمدعلی دهقانی یزدلی» امسال روانه بازار شد. جزئیات این کتاب ارزشمند را در نوید شاهد اصفهان بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۲۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

کتاب «قهرمان بلوچستان» در تابستان 1389با شمارگان 3000 نسخه به قلم "غلام‌حسین زرگر" به چاپ رسید.
کد خبر: ۵۲۲۲۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

کتاب «چند روایت درخشان از یک مرد» بر اساس زندگی شهید سرلشکر خلبان "محسن درخشان" توسط مهرداد رضایی فر نوشته شده و به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۲۲۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

کتاب «خاکریز دوازدهم» در تابستان 1393با شمارگان 1000 نسخه به قلم "دکتر علی‌رضا حیدری نسب" به چاپ رسید.
کد خبر: ۵۲۲۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

مجموعه شعر «چشم‌های تو؛ کتاب قصه جنگ است» چاپ شده به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و اداره کل حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس؛ با موضوع پایداری و مقاومت، نوشته آریا جوانمهر و مریم شیخ است.
کد خبر: ۵۲۱۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۳۰

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - «از بوی باروت تا پرواز کبوتر» مجموعه ای از اشعار سرکار خانم سلبی ناز رستمی، یکی از شاعرین پرذوق استان آذربایجان غربی بوده که در سال 97 این کتاب را گردآوری کرده است.
کد خبر: ۵۲۱۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

نوید شاهد - کتاب «صالح من» روایتی از زندگینامه سردار شهید «صالح میری» به روایت همسر، خانواده، دوستان و همرزمان شهید با تلاش قاسم نظری، زینب نوروزی و با ویراستاری زهرا خدادادی و کلثوم حیدری در ۱۱۲ صفحه آبان ۱۴۰۰ توسط سوره‌های عشق منتشر و روانه بازار شد.
کد خبر: ۵۲۱۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

معرفی کتاب:
نوید شاهد – کتاب «ابوذر کردستان» سرگذشت شهید «محمد رحمان پور» معروف به «شاطر محمد» و فرزندش، شهید «حشمت الله رحمان پور»، اثر رضا رستمی است که توسط انتشارات کتابچه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۲۰۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۲

نوید شاهد - محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: کمی جلوتر که رفتیم عراقی ها ما را دیدند و تیراندازی کردند. بی توجّه به تیراندازی ها به راه خود ادامه دادیم. هر چه جلوتر می رفتیم، شدت تیراندازی ها زیادتر میشد. گلوله های توپ و خمپاره به سمتمان می آمد. یکی از گلوله ها به نزدیکی ما خورد. موج انفجار تانک را تکان داد. حسین طایفه گفت: عرفان! بسّه ... تیراندازی نکن.
کد خبر: ۵۲۰۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

نوید شاهد – منیره قریشی مادر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: پدرش از او ناراحت شده بود؛ نیم ساعتی برای‌شان حرف زد و اتمام حجّت کرد. حمید سرش را پایین انداخته بود و چیزی نمی‌گفت، حتّی از خودش دفاع نمی‌کرد. وقتی بلند شد برود، رد اشک را روی گونه‌اش دیدم. یاد حرف دیروزش افتادم که دست‌هایم را بوسید و گفت: «حاج‌آقا قائمی گفته، احترام پدر و مادر از هر مسئله‌ای واجب‌تره. حتّی اگه دعواتون کردن، مبادا صداتونو رو اونا بلند کنید!».
کد خبر: ۵۲۰۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

نوید شاهد – مرتضی حلاوت تبار دوست شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: دزد پول‌های‌مان را هم برده بود. از صاحب حمام صد تومنی قرض گرفتیم و راهی حرم شدیم. با آن لباس‌های رنگ و رو رفته‌ای که تن‌مان بود. احساس می‌کردم همه دارند نگاه‌مان می‌کنند و توی دل‌شان می‌خندند. حمید هم بهمان می‌خندید. او گفت؛ «اتفاقاً خیلی هم خوش‌تیپ شدین، شبیه تازه دامادها.»
کد خبر: ۵۲۰۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۹

توسط فرزند شهیده "عشرت باقری"؛
کتاب" حقوق مردم در نظام مردم سالاری دینی" توسط کامبیز فتح معماری فرزند شهید، چاپ و روانه بازار کتاب شد.
کد خبر: ۵۲۰۵۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۸