قسمت نخست مصاحبه با شهید «مجتبی سبوحی»
شهید «مجتبی سبوحی» میگوید: «فضای اینجا طوریه که آدم احساس میکنه غیر از حکومت و عدالت خدا چیزی حاکم نیست. اینجا فضاییه که روز عاشورا، شب عاشورا و کربلای حسین(ع) به چشم دیده میشه.»
کد خبر: ۵۷۲۳۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸
مادر شهید «مهدی عصارزاده»:
«وقتی صحبت از شهید میشد مادر شوهرم به دختران و عروسهایش نصحیت میکرد فرزندانتان در راه امام حسین (ع) به جبهه رفتند و با دشمنان مبارزه میکنند آماده باشید که هر کدام ممکن است بدون دست و پا برگردند، به خاطر همین نصحیتها آماده بودم پیکر پسرم برگردد و در آغوش بگیرم. به هر حال مادرم و عاشق پسرم بودم. سخت است شنیدن خبر شهادت فرزند، اما قلبم از اینکه فرزندم در راه اسلام و امام حسین (ع) شهیده شده، آرام میشود ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «مهدی عصارزاده» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۱۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
«در عملیات ترکش به سرش اصابت کرد و یک دست و پایش فلج شده بود با این شرایط، آرزوی شهادت داشت. مصصم بود به جبهه برود و میگفت تا وقتی که جنگ تمام نشود و اسرایمان آزاد نشود دست از جبهه رفتن بر نخواهد داشت ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید « رضا طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۱۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۶
پدر شهید مدافع حرم
«با توجه به وضعیت سوریه و اخباری که دنبال میکردم انتظار شهادت پسرم را داشتم، چند روز پیش از شهادتش به من الهام شده بود که شهید میشود به همین خاطر سعی میکردم از لحاظ روحی آمادۀ شنیدن این خبر و اتفاق بشوم.» در ادامه گفتگوی کامل با پدر شهید سهرابی منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۰۹۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
مادر شهید «سید ناصر سیاهپوش»؛
«سید ناصر به اطرافیان خود که کمتر از خودش سن داشتند کتاب میداد و میگفت برید مطالعه کنید بیشتر کتابهای شهید مطهری بود. ایشان با اخلاق خوبش و همچنین گفتههایش و حتی با انجام فعالیتهای فرهنگی مانند توزیع کتاب سعی میکرد نوجوانان و جوانان را به انقلاب جذب کند ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «سید ناصر سیاهپوش» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۰۵۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷
مادر شهید بزرگوار «جواد جولائیان»:
«قبل از رفتن به جبهه، جلوی چشمانم لباسهای رزمش را پوشید و برای رفتن به جبهه آماده شد، لباسهایش به تنش بزرگ و نافرم بود. گفتم جواد جان اصلا بهت نمیاد. از رفتنش خندهام گرفته بود و میگفتم جواد جان آخه تو را چه به جبهه، تو هنوز لباس جبهه به تنت نمیشود چه اصرار داری که به جبهه بروی تو هنوز کوچک هستی صبر کن تا بزرگ شوی ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید بزرگوار «جواد جولائیان» است که در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد قزوین تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۸۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴
مادر شهید «حاجعلی نعمتی»:
«هرازگاهی از جبهه برایم نامه میفرستاد و مینوشت دوست دارم شهید شوم برایم دعا کنید یا مینوشت میخوام حنای عروسیام را با خون خودم بر دستانم بگذارم و سرانجام ۸ ماه از رفتنش نگذشته بود که خبر شهادتش آمد ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «حاجعلی نعمتی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۷۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
مادر شهید القدس«علی آقابابایی»:
مادر شهید القدس «علی آقابابایی» عملیات «وعده صادق» را غرور آفرین خواند و گفت: این اقدام دل همه خانواده شهدا و ایثارگران و همچنین مظلومان فلسطینی را شاد کرد.
کد خبر: ۵۶۶۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۳۰
خاطرات شفاهی
همسر شهید گرانقدر «خدامراد دامک» در خاطرات خود بر پشتیبانی از نظام و رهبری تاکید میکند.
کد خبر: ۵۶۶۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
مادر شهید «بمانعلی زارعی»:
«پسرم همیشه میگفت میخواهم مانند اهلبیت(ع) جانم را فدا کنم و اگر خبر شهادتم برایت آمد گریه نکن، اما برای حضرت علیاکبر(ع) و حضرت قاسم(ع) و امامان گریه کن، زیرا خودشانَ را برای اسلام فدا کردند ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «بمانعلی زارعی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۶۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
از ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت «یدالله فتاحیفر»؛
«یک روز صبح دیدم، یدالله گریه میکند گفتم پسرم چیزی شده؟ چرا گریه میکنی؟ گفت مادر جان، امام زمان (عج) را در خواب دیدم و گفت چقدر مادرم را قسم میدهی تا به جبهه بروی، بیا برو جوان. بیا برو ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «یدالله فتاحیفر» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۵۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۵
مادر شهید روز ۲۲ بهمن «علی بابازادهمقدم»
مادر شهید انقلاب «حلیمه رفیعی» در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد بیان میکند: «از امام خمینی (ره) خیلی تعریف میکرد. او را دوست داشت و ناجی مردم میدانست. دلش با امام رفته بود.»
کد خبر: ۵۶۳۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
فیلم
شهید محمدرضا رضایی در مصاحبه خود می گوید: من خمیده شدهام تا جوانان جامعهام سربلند شده و از سلامتی برخوردار شوند. در ادامه فیلم این مصاحبه را که به سال ها قبل مربوط است مشاهده کنید.
کد خبر: ۵۶۲۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
مادر شهید غریب در اسارت «محمد درویشزاده»:
«پسرم مدام در راهپیماییها بود، نگرانش بودم. یک بار داخل اتاق گذاشتم و در را بستم، اما یواشکی در اتاق را باز میکرد و خودش را به راهپیماییها میرساند تا در بین جمعیت علیه رژیم شاهنشاهی شعار دهد. یک بار نیروهای ساواک به دنبالش افتاده بودند و خودش را در یک خانه پناه داده بود زنگ زد به من و گفت مادر نگران نباش من از دست نیروهای ساواک فرار کرده و داخل یک خانه هستم ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «محمد درویشزاده» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۱۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
مادر شهید غریب در اسارت «عباس بروجیفرد»
«پسرم مخالف بیحجابی بود. دختر همسایه درست و حسابی روسری سر نمیکرد. فرزندم از من خواست که با مادرش صحبت کنم تا با امر به معروف و نهی از منکر کردن، ایشان را به رعایت حجاب توصیه کند ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «عباس بروجیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۱۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
آزاده دفاع مقدس و پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی میگوید: سیدرضی دست کم از ۲ سال پیش میدانست که در فهرست ترور سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) است و آرزوی شهادت داشت.
کد خبر: ۵۶۱۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
خواهر شهید مدافع حرم «الیاس چگینی»:
مریم چگینی خواهر شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» گفت: برادر شهیدم بعد از ۸ سال چشم انتظاری، خبر از آمدنش در روضه حضرت زهرا (س) به من داد و قلبم را آرام کرد.
کد خبر: ۵۶۰۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار»:
«ابتدا خبر دادند که پسرم به همراه دوستانش اسیر شده و من منتظر بازگشتش به خانه بودم اما بعد از مدتی، یک مرد روحانی منزل ما آمد و گفت فرزندت به شهادت رسیده، حرفش را قبول نکردم و گفتم فرزندم به همراه دوستانش اسیر شده و به خانه باز میگردد، اما ایشان سرانجام مرا توجیه کرد که شهید شده است ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۰۱۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
پدر شهید ابوالقاسم رضائیون:
«ابوالقاسم بعد از دو بار که به جبهه اعزام شد، به ما اطلاع دادند که مجروح و در بیمارستان بهشتی اصفهان بستری شده است. پسرم بعد از چند ماه بهبود یافت و مجدد با اعلام نیاز نیرو، به خانه آمد تا کیفش را آماده کند و به جبهه برود که من مخالفت کردم و گفتم هنوز وضعیت جسمانیات خوب نشده است و دیگر نمیخواهد به جبهه بروی تا اینکه حالت کاملا بهبود یابد ...» آنچه میخوانید ناگفتههای پدر شهید «ابوالقاسم رضائیون» از فرزندش است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۹۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۵
گفتگوی نوید شاهد با مادر شهید «مهدی علیپوربشری»؛
«با آغاز جنگ تحمیلی، فرزندم برای اجازه گرفتن نزدم آمد اما من مخالفت کردم. پسرم جواب داد:«نَنه، بذاری یا نذاری من میخام برم جبهه. چون تازه راهم را پیدا کردم و باید بروم». وقتی دید چهرهام ناراحت است شوخی کرد و گفت: نَنه 3 ماهه جبهه میرم و انشاءالله اگه سالم برگشتم برایم زن بگیر ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی علیپوربشری» از زبان مادرش تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۹