نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - اهواز
جلسه صیانت از حقوق شهروندی ،حجاب و عفاف و ستاد نماز در بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان برگزار شد
کد خبر: ۴۷۴۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸

کد خبر: ۴۷۴۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸

آیین گرامیداشت مراسم چهلمین روز شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و یارانشان به میزبانی نماینده ولی فقیه دراستان خوزستان و امام جمعه اهواز باحضور میهمانان داخلی وخارجی برگزار شد.
کد خبر: ۴۷۴۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

گفتگوی ویژه روز مادر
«خودش می دانست که چقدر به او وابسته هستم. چند ساعت که از من دور می شد ، کلافه می شدم اما او رفت و من را با دنیایی از دلتنگی ها تنها گذاشت. سه سال بود که بچه دار نمی شدم . "جلیل "بچه نذر و نیاز بود. نامش را از دعای جوشن کبیر انتخاب کردم. جلیل از نام های خداوند در این دعای نورانی است.» در ادامه مصاحبه خبرنگار نوید شاهد خوزستان با مادر این شهبد گرانقدر را بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

«به من الهام شده بود که سید هاشم مال من نیست و روزی برای همیشه از پیش من خواهد رفت. روزی که خواب دیدم شهید شده ۱۲ ظهر همان روز خبر شهادتش را برایمان آوردند. هاشم مهربان و بسیار بخشنده بود. احترام من و پدرش را بسیار می گرفت . پدرش وقتی خبر شهادتش را شنید خیلی دوام نیاورد و پیش هاشم رفت. او اما همیشه می گفت: اگر شهید شدم هیچوقت برایم گریه نکنید! »
کد خبر: ۴۷۴۱۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

«عراقی ها تجمع بیش ازسه نفر را ممنوع کرده بودند. ابتدا با یک جعبه و خاکی که درون آن می ریختم دو نفر ،دونفر به افراد بیسواد شکل حروف را یاد می دادم و آنان بر روی خاک درون جعبه تمرین می کردند و هر وقت نگهبان عراقی نزدیک می شدند جعبه را تکان می دادم و حروف محو می شدند» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده " مسعود بصیری " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

« با وجود بمباران شدید و سرو صدای زیاد الحمدالله به مهمات آسیبی وارد نشد. اما بنده از ناحیه هر دو گوش دچار پارگی پرده شدم اما با همان وضع در سنگر ماندم و عقب نیامدم... » آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده " ناصر زرعی " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

تپه 60تپه ای بود که بر تمامی منطقه تسلط داشت و سنگر دیده بانی درآن مستقربود و به دلیل پرتاب بیشمار گلوله های خمپاره 60میلیمتری معروف به تپه شصت شده بود» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده " عبدالرحیم احدی " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

« عبدالرحمن همیشه با چهره گشاده بود دستهایش بوی مهربانی می داد وقتی به خانه می آمد فرزندانمان بدورش می رفتند و از سر و کله اش بالاو پایین می پریدند. » آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات همسر شهید " عبدالرحمن توفیق نمد مال " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

« یادم هست در اولین شب مرا به سنگر ارتشی ها فرستادند که برادری ارتشی سوال کرد:ما بر اساس تکلیف سربازی و ارتشی بودن به جبهه آمده ایم شما به چه دلیل به جبهه آمده اید؟ من در پاسخ گفتم: ما هم بنا به تکلیف الهی و دینی و فرمان امام (ره) به جبهه آمده ایم .» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات جانباز" عبدالکریم نبوتی فر " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

«کوله پشتی غلامرضا آمد اما خودش نیامد. ساعت مچی یادگار پدرش از مکه هنوز پس از شهادت در دست چپش کار می کرد اما قلب غلامرضای من دیگر کار نمی کرد.. سرم را روی سینه اش گذاشتم و گفتم السلام عیک یا ابا عبدالله ...» در ادامه مصاحبه خبرنگار نوید شاهد خوزستان با مادر این شهید گرانقدر را بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

«همیشه با افرادی دوست می شد که از لحاظ مالی ضعیف و مستضعف بودند و عقیده داشت اگر به این انسانها کمک شود قدر زندگی را بهتر میدانند.» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات خواهر شهید " ابوطالب کریم پور " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

« نارنجک از پهلوي گوشش گذشت و پشت سرش بر روي زمين افتاد و خوشبختانه منفجر نشد. او هم نارنجك را به عنوان يادگاري برداشت به خانه ‏آورد...» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات خواهر شهید " محمدحسین اسماعیل بخش " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

خواهر شهید نوجوان " غلامحسین سپهری " خاطراتی از میهمان نوازی برادر شهیدش نقل می کند که نوید شاهد خوزستان شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

خواهر شهید " سید محمود موسوی نژاد " خاطره ای از برادر شهیدش نقل می کند که به حال و هوای روزهای انقلاب بر می گردد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

مردم خوزستان وخانواده‌های معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران شهرستانهای استان خوزستان در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مصادف با چهلمین روز درگذشت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همزمان با سراسر کشور حماسه آفریدند و بار دیگر با آرمان‌های انقلاب تجدید بیعت کردند.در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را می بینید.
کد خبر: ۴۷۴۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

«برای اولین بار بود که تجمع تانکها و نفربرها و نفرات دشمن را به چشم خود می دیدیم. همراهانم با یادداشت نکات لازم و شناسایی منطقه و ترسیم کروکی دستور برگشت را دادند و بعد از اینکه مقداری از مسیر را پیاده آمدیم نماز مغرب و عشا را به جماعت برگزار کردیم و در نیمه های شب به ستاد بسیج عشایر برگشتیم » آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده " علیرضا شریعتی " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

« فرمانده ما آقای صلواتی به بچه ها گفته بود به هر شکل که شده سید را همراه خود بیاورید، آنها که برای بردن من آمدند گفتم: من که دیگر پا ندارم و به درد نمی خورم شما بروید و جان خودتان را نجات بدهید...»آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده "سید رحیم سیدی چغاسبزی" است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

گفت:« مامان یکی از عکسهای امام به دستم رسید آن را بر روی ماشین جیپ نظامی که راننده آن بودم، زدم و مقداری از گلهای باغچه پادگان را چیدم و دور تا دور آن را تزئین کردم» من با دلهره گفتم« کار خطرناکی کردی عزیزم» با خنده گفت:« آره می دانم فرمانده ام وقتی این صحنه را دید با من برخورد کرد و چند روز مرا به زندان انفرادی فرستاد» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات خواهر شهید " احمدتمیمی " است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

«خاطرم هست که همان چند دقیقه درگیری سربازی بود که با شجاعت تمام با موشک تاو به تانک ها و خودروهای عراقی حمله ور می شد و تعدادی از ادوات رزمی آنها را که از بالای شیار قصد نفوذ در بین سنگرهای ما را داشتند منهدم کرد» آنچه خواندید گزیده ای از خاطرات آزاده "خاجعلی آدینه" است که نوید شاهد شما را به خواندن بخشی از این خاطرات دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳