در وصیتنامه شهید "حسن حسامبندکهل" میخوانیم: در راه تداوم بخشیدن به انقلاب و صادر کردن انقلاب اسلامى به جهان بکوشید، همیشه هوشیار باشید و به دسیسههاى شرق و غرب میدان ندهید...
شهید چراغی در وصیتنامهاش آورده است: هرگز صحنه را خالی نگذارید که شرق و غرب و همهی جنایتکاران دست به دست هم دادهاند تا اسلام و انقلاب ما را از بین ببرند، پس با آنها در ستیز باشید...
شهید شهسواری در وصیتنامهاش آورده است: دفاع از وطن همانند دفاع از مال، جان و ناموس میباشد و نباید فردی در جامعه بخواهد زیر بار ظلم برود و وطنش زیر سلطه اجانب باشد...
من تصمیم خود را گرفتهام، سه ماه تعطیلات تابستانی را در این سرزمین تا پای شهادت جانفشانی میکنم و هیچ نیرویی مرا از ماندنم در جبههها باز نخواهد داشت...
شهید «کاظم احمدآبادی» در وصیت نامه اش می نگارد؛ اگر نتوانستید در جبهه نبرد حضور یابید و از کیان اسلام و حیثیت و آبروی مسلمین با اسلحه گرم دفاع کنید اینک بر شماست که پیام رسان خون شهیدان باشید.
شهید موسی مرادی با آنکه کشاورز بود با شروع انقلاب به جمع انقلابيون پيوست و هميشه در تظاهرات و راهپيمايىیها شركت میكرد تا اینکه در حین درگيرى با گروهک كومله شهید شد.
مادر از شهادتم ناراحت نباش؛ زیرا عشق من به شهادت است و این طور نیست که تو را نمیخواهم. تو جای خویش را در قلبم باز کردهای؛ اما بدان که عشقی برتر یافتهام!
فعالانه در سنگر علم و مدرسه بکوشید و درس را با هدف بخوانید؛ هدفی در جهت رشد به سوی الله. درس نخواندن شما، خیانت به جامعه و ملت مستضعف و به آیندهی ایران اسلامی و انقلابی است...
او مظلوم شهيد گشت و مظلوم دفن شد، به دست پابرهنههاى ضعيف دفن گرديد و اما جسدهاى شهداى ديگر كه در كربلاى ايران محو گرديدند و هنوز پيدا نشدند. مادر عزيزم من حسينيم و حسينى به دست كافران شهيد مىشوم.