شهید معصومی

navideshahed.com

برچسب ها - شهید معصومی
انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
 زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند؛ و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.  نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
 زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند، و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.  نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
 زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند؛ و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.  نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
 «زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
 «زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
 «زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

نوید شاهد_ «بیست و هفت روز و یک لبخند» روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس که به قلم فاطمه رهبر توسط انتشارات خط مقدم در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
کد خبر: ۵۰۲۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۸