شهدای کازرون - صفحه 7

آخرین اخبار:
شهدای کازرون

خاطره خودنوشت از شهید نصرالله ایمانی (5) / اين شهادت آغازي بود بر پايان

بعد از صاف شدن هوا برادري را ديدم که دست راستش قطع شده و تفنگ را به دست چپ گرفته و فرياد مي زند الله اکبر برويد جلو. مي رويم کربلا. برادر ديگري دست چپش قطع شده بود که تنها قسمتي از آستين لباسش آنرا نگه داشته بود ، بعد دکمه آستين را باز کرد و دست خود را بر زمين انداخت مي گفت: من مي خواهم به جلو بيايم...
خاطره خودنوشت از شهید نصرالله ایمانی (4) /

در محاصره يک دانهِ خرما را پنج قسمت می کرديم/ جنایات بعثی ها در سوسنگرد

در ميان راه کاظم فتاحي را ديدم که حالتي غمگين داشت قدمهاي سنگيني را بر مي داشت . قيافه ها هرگز به انسان شبيه نبود تمام هيکلمان زير خاک شده بود کمي که راه آمديم ديدم يکي از برادران روي زمين افتاده و سر ندارد از روي حسرت به او نگاه کردم و دو دست و پا هم آنجا بود بعد کاظم گفت: (بيا غصه نخور اين احمد است که مي گفت: دوست دارم مثل حسين شهيد شوم عاقبت همين طور شد بي سر شهيد شد)
به مناسبت روز خبر نگار؛

مروری بر وصیت نامه شهیدِ خبرنگار عبدالحمید مرحمتی / قطره اى از درياى متلاطم

اگر خدا خواست دست مزد و عامل امپرياليسم يعنى صدام رابه سهم خود قطع نمايم. تا تجربه اى باشد براى ساير مزدوران كه ديگر هيچگاه اين فكر هم به مغزشان خطور نكند كه به اين سرزمين شيران حمله كنند.
به مناسبت روز خبر نگار؛

دو خبرنگار شهید از یک دیار

شهید عبدالحمید مرحمتی خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی و شهید جلال نوبهار خبرنگار روزنامه های اطلاعات و جمهوری اسلامی فعالیت های شایانی داشته اند و علاوه بر خدماتی که در عرصه جنگ نرم و با اسلحه قلم انجام دادند مرد میدان جنگ مستقیم با دشمن نیز بودند .

کلیپ /شهید احمد رضوانی

شهید احمد رضوانی در یکم شهریور ماه 1341 در کازرون دیده به جهان گشود و در 24 اسفند ماه 1363 به شهادت رسید .

خاطره خودنوشت از شهید نصرالله ایمانی (3)

اکبر را ديدم که با صداي بلند و خاکي از عصبانيت داده مي زند شليک کنيد با هر چه داريد بجنگيد تا شرف و حيثيت خود را بازيابيد.
در سالروز شهادت:

وصیت نامه شهید محمد دهقانی / من مسئوليت خون را بعهده گرفتم تا شايد بتوانم اثرات خوبى در افراد بگذارم

برادرم: حال كه من نتوانستم با زنده بودنم تو را كمكى كرده باشم و تو را بسوى امام زمان مهدى (عج) بكشانم اميدوارم كه با مرگ خود تو را بسوى امام زمان بكشانم...
در سالروز شهادت ؛

مروری بر زندگی نامه شهيد محمد دهقانی / مگر مي شود پيرو شيعه حسين باشيم و عاشق شهادت نباشيم

او عشق به سیدالشهدا را با شير مادر در کودکي به جان پذیرفته و همواره عشق به حضرتش کشتی نجات و چراغ راهش بوده است که اين معني در وصيتنامه اش به کرات عنوان شده از آن جمله مي نويسد: «مگر مي شود که پيرو شيعه حسين (عليه السلام) باشيم و عاشق شهادت نباشيم .»

خاطره خود نوشت از شهید محمد دهقانی / این چیست که مرا انقدر می ترساند؟!

این همه ترس و وحشت از این همه گناهانی بود که در عمر خود مرتکب شده بودم در این موقع فکر به گناهان گذشته خود کردم و وحشت در وجودم چند برابر شد...
وصیت نامه شهيد عليرضا عبدالهي:

آيا خون پاك شهدا را پاس داشته ايم؟

امروز پس از گذشت چند سال بايد از خود سئوال كنم و سئوال كنیم كه براى انقلاب چه كرده ايم؟! آيا براستى رضايت خالق را جلب كرده ايم؟ آيا خون پاك شهدا را پاس داشته ايم؟ آيا وارثان حقيقى براى سفارشهاى آنها بوده ايم و به وصيت آنها عمل كرده ايم؟
زندگینامه شهید بیژن محمدی در سالروز شهادت؛

پهلوانی که حامی یتیمان و فقرا بود

شهید بیژن محمدی که در 27 سالگی به مقام شهادت رسید و نتوانست فرزند خود را ببیند در همه حال حامی فقرا و یتیمان بود.
وصیت نامه شهید بیژن محمدی در سالروز شهادت؛

اى كريم و اى مبرا از هر عيب

هرچند که گناه كارم اما رحيمى تو، چنان است كه شيطان از درگاهت نوميد برنگشت و من مغروق را از رحيميت اميد است كه از درگاهت نااميد نگردانى..
زندگی نامه شهيد خداداد رنجبر در سالروز شهادت؛

مي ايستم و تسليم نخواهم شد

من تا آخرين نفس در برابر خصم مي ايستم و تسليم نخواهم شد تا اگر چه در زنده بودنم نتوانستم خدمتي به اسلام عزيز بکنم مي روم تا شايد با خون ناقابلم بتوانم خدمتي به اسلام اين دين زنده و جاويد کنم.

زندگی نامه شهيد سيد محمد جواد ديده ور / سالروز شهادت

با تشکيل جهاد سازندگي از اولين کساني بود که وظيفه خود دانست در جهاد سازندگي شروع به خدمت کند و سپس با شروع جنگ تحميلي با گروهي ( از طرف جهاد سازندگي )عازم جبهه شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه