کتاب عاقبت بخیر

آخرین اخبار:
کتاب عاقبت بخیر

وقتی خبر ترور «احمدعلی طاهرخانی» در شهر می‌پیچد

«وقتی قدرت‌اله چگینی را ترور کردند، توسط خود منافقین در شهر خبر پیچید که نفر بعدی احمدعلی طاهرخانی است. من دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید و هر بار که ایشان می‌رفت. بیرون، نگران بودم که آیا دوباره او را می‌بینم یا نه؟! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» در دفاع از حقوق کارگران

«چند وقتی بود کارگرا از اینکه کارخونه‌دار‌ها حقوقشونو نمی‌دادن اعتراض داشتن. حاجی رفت با کارخونه‌دار‌ها به نفع کارگرا صحبت کرده، اما این طاغوتی‌های لامذهب دنبال خراب کردن حاجی بودن و شروع به زدنش کردند و در نهایت حاجی در بیمارستان بستری شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

دلم ریخت رو پام!

«به خانه مادرم رفتم. داداش قاسم آن‌جا بود گفت: میگن شهر صنعتی شلوغ شده. طاغوتیا شورش کردن. اکرم از حاجی خبر داری خوبه؟! دلم ریخت رو پام؛ اما ظاهرم را حفظ کردم و گفتم خبر که ندارم، اما اون حواسش جمعه. توکل بر خدا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

بنده خدا یک ساعتم استراحت نداره!

«حاج خانم خدا حاج‌آقا را برای شما و ما حفظ کنه. امید دل همه ماست. بنده خدا یک ساعتم استراحت نداره. طاغوتی‌های این‌جا خیلی حاج‌آقا را اذیت می‌کنند. حتی سپاه برای ایشان محافظ گذاشته. حالا نه اینکه بخوام دلواپست کنم... نه! همه ما عین چشامون مواظب حاجی هستیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه