شهدای همدان - صفحه 84

شهدای همدان

زندگینامه شهید حسین سیاح رضایی

سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد که از وی به یادگار مانده است. با آغاز جنگ تحمیلی 1360 از سوي جهاد سازندگي در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و در عملیات های مختلف شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
وصیتنامه شهید مفقود الاثر حسین زارعی+دستخط شهید

به خواهرم بگوئید که حجابت و عفتت را سرلوحه زندگی قرار داده

به خواهرم بگوئید که حجابت و عفتت را سرلوحه زندگی قرار داده و فاطمه وار و زینب گونه زندگی را در خط اسلام و ولایت فقیه ادامه دهد .

زندگینامه دانش آموز شهید مفقود الپیکر حسین زارعی

با آغاز جنگ تحمیلی درس و تحصیل را رها کرد و با عضویت در بسیج مستضعفین روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد. سرانجام در یازدهم بهمن ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
وصيتنامه شهید حجت الله روستايى دهنوى

چشم به راهان مهدى موعود، جان فدا کردند

و پسران عزيزم مهدى و مرتضى خون شهيدان بخاطر اسلام بر زمين ريخته شده و چشم به راهان مهدى موعود جان نثار نمودند، اميدوارم كه شما عزيزان بتوانيد از كسانى باشيد كه عنوان سربازى امام زمان (عج) را بدست آوريد و روندگان راه شهدا باشيد .

زندگینامه شهید حجت الله روستائی دهنوی

با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه ها حضور یافت و در عملیات های متعدد شرکت کرد. سرانجام در نهم بهمن ماه سال 1365 در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
وصيتنامه شهید پيام درويشى

از حسين بايد بياموزيم هيهات من الذله

موقعيت ، موقعيت جنگ است زمانى است كه تمام كفر در مقابل اسلام قرار گرفته است. كفار همگى دست به يكى كرده اند تا انقلاب را از ريشه بخشكانند و به قول خودشان ديگر از اسلام خبرى نباشد اما امت غيور در اين جا ما بايد از حسين ابن على (ع ) درس بگيريم درس شجاعت و مقاومت، حسين هستى خود و جان خود را نثار اسلام كرد. على اكبر و على اصغر ها فداى اسلام كرد تا كنون‌ كه اسلام به ما رسيده است و اكنون ما موظفيم كه آنقدر از اين جانبازيها و فداكاريها بكنيم تا مهدى موعود را از خودمان راضى و نيز خداوند از ما راضى شود از حسين بايد بياموزيم هيهات من الذله هيچگاه ذلت را نپذيريم .

زندگینامه دانش آموز شهید پیام درویشی

سال 1359 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد. پس از انقلاب با اینکه کودکی بیش نبود در فعالیت های مذهبی و کمک به محرومین و مستضعفان حضور فعال داشت و سعی می کرد کمک حال اهالی محل باشد. با آغاز جنگ تحمیلی با اینکه دانش آموز بود روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های مختلف شرکت کرد.
وصیتنامه شهید یونسعلی داوودی

خدايا تو شاهد باش که براي رضا خدا تو به جبهه آمدم

خدايا تو شاهد باش که براي رضا خدا تو به جبهه آمدم. و صداي حسين (ع) را لبيک گفتم و امام را تنها نگذاشتم. خدايا از تو مي خواهم که گناهانم را ببخشي و از تو مي خواهم که من را از پيروان شهدا قرار بدهي.
پیام شهید محمد حسین خزائی

دنيا را بيش از حد بها نبخشند

دنيا را بيش از حد بها نبخشید و فريب اغواهاى نفس را نخورید كه در لحظات نهايى سنگ رسوايى تنهايى و جدايى از صالحات گريبانگير روحتان خواهد شد و بر جهاد عزم بندید كه مواجگاه انسانهاى وارسته تنها و تنها در لابه لاى پيكار ها نهفته است و بسى حسرت بار است كه انسان طعمه گرگ نفس گردد و با سرگرمي ها و بندها، روح خويش را بر رگهاى جسم ميخ كند.
وصيتنامه شهید محمد حسين خزايى

جز ادای تكليف شرعى، انديشه اى در سر ندارم

پروردگارا اينك مى خواهم پيغام خونين خويش را بر دفتر خاطرات بازماندگان نگارم گويا انديشه اى استوار و پيامى پويا و گويا نمى يابم زيرا كه در خود همواره جز تباهى و رخوت نيافته ام چگونه مى توانم خود را در معركه نيز چون زندگى دنيا ظاهرى ايمانى و كلامى آنچنانى دگرگونه جلوه دهم. بار پروردگارا اين حقير سراپا تقصير را كه جز به نصرت تو اميدوار نيست در اين لحظات آخرين مدد كنى كه جز تو مرا يارى نيست و جز ادای تكليف شرعى انديشه اى در سر نداشته و اميدم اعتصام به ريسمان ولايت و لياقت و شفاعت از بارگاه قدسى حضرت اقدس توست .

زندگینامه شهید محمد حسین خزائی

با آغاز جنگ تحمیلی احساس تکلیف کرد و از سوی بسیج مستضعفین روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد در کنار رزمندگان اسلام حماسه ها آفرید. سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا در ششم بهمن ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. پیکر وي را در گلزار شهداي شهر فیروزان از توابع شهرستان نهاوند به خاک سپردند.
معرفی کتاب:

«بی‌سیم‌ها بگوشند» یادداشت‌های روزانه شهید عبدالرضا سوری

در مقدمه کتاب به قلم نویسنده آمده است: «یاداشت های روزانه دفاع مقدس،از آن جهت که در زمره مستندترین مکتوبات تاریخ جنگ محسوب می شود که در گرماگرم حادثه به نگارش درآمده و تحت تأثیر همین نکته،جزئیات و اطلاعات ریز مورد توجه قرار گرفته است.یاداشت های روزانه همچنین نشان دهنده لحن،سطح ادبی و نیز دغدغه های آن روز رزمندگان می باشد...»
معرفی کتاب:

«با افلاکیان در جاده‌های عشق» داستان زندگی شهید حسین مهدوی آرا

شهید «حسین مهدوی آرا» در سال 1342 در همدان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. وی در دوران دبیرستان مسئول انجمن اسلامی شد و فعالیت‌های انقلابی خود را آغاز کرد. او و همراهانش اولین اعلامیه را در سال 1358 علیه منافقین انتشار دادند. وی از کسانی بود که توانست به اتحادیة انجمن‌های اسلامی شکل دهد. این شهید پس از اخذ دیپلم در سال 1360 وارد جهاد سازندگی شد و فعالیت‌های دیگری را انجام داد. مجموعة «با افلاکیان در جاده‌های عشق» در برگیرندة خاطراتی از این شهید گرانقدر از زبان خانواده و اطرافیان وی است.
معرفی کتاب:

«انگورهای تلخ» داستان زندگی شهید سیدمحمد حجت‌زاده

کتاب «انگورهای تلخ» حاصل گفتگوهای صمیمی با برادران، خواهران، دوستان، همسایگان و هم‌سنگران شهید «سید محمد حجت زاده» در قالب زندگینامه داستانی است.
برگرفته از کتاب مهتاب خین

محمود شهبازی بی سیم زد که تنگه کورک دست ماست، ولی باور نمی کردند

با رسیدن بچه‌ها به تیغه اول، درگیری ما با دشمن شروع شد. برای پاکسازی سنگرها، عده‌ای به سمت چپ، گروهی به راست و بخش دیگر نیروها، به جلو شلیک می‌کردند. به اولین سنگر دشمن که رسیدیم، متوجه شدیم در اکثر سنگرهای اجتماعی خوابیده‌اند و با شروع درگیری، وحشت‌زده از خواب پریده و سراسیمه به هر سمت شلیک می‌کنند. تیم پیشتاز ما به سرپرستی علیرضا ترکمان، موفق شد تیغه اول را تصرف کند.
برگرفته از کتاب مهتاب خین

روایت اولین دیدار شهید حاج حسین همدانی و حاج احمد متوسلیان

تا حوالی اواخر اردیبهشت ماه سال 59، درگیر آزادسازی و تثبیت امنیت سنندج بودیم. درست در اواخر خرداد سال 1359 و به فاصله‌ی کوتاهی بعد از آزادسازی مریوان توسط صیاد و متوسلیان بود که ما به ملاقات احمد رفتیم. آن‌چه که ما از احمد در ذهن داشتیم، تصویری از یک آدم بزن‌بهادر بود! آدمی قلدر و خشن و بی‌منطق که دست بزن دارد و حالا هم دارد در مریوان حکومت می‌کند.
معرفی کتاب:

«مهتاب خین» روایت های ناب حاج حسین همدانی از سال های ایثار و مقاومت

«مهتاب خین» یکی از سه یادگاری باقیمانده از شهید حسین همدانی در حوزه کتاب است که با تلاش حسین بهزاد از میان انبوهی از خاطرات حاج حسین همدانی و به شیوه نگارش کتب تاریخ شفاهی منتشر شده است.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز شهید علی خوش لفظ/قسمت 38

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی سردار شهید علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌ بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز شهید علی خوش لفظ/قسمت 35

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی سردار شهید علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌ بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.

کلیپ/مصاحبه با خانواده و همرزمان شهید مهدی امیری-قسمت سوم

شهید مهدی امیری بیست و پنجم آبان ماه سال 1343 در شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال های دفاع مقدس توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد. در چهارم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
طراحی و تولید: ایران سامانه