نوید شاهد هرمزگان - صفحه 12

آخرین اخبار:
نوید شاهد هرمزگان
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران هرمزگان؛

خانواده‌های شهدا و ایثارگران، ستون‌های عزت و افتخار نظام هستند

عطا ناوکی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان، در سفر به شهرستان سیریک، با ۱۴ خانواده معظم شهید و ایثارگر این شهرستان دیدار کرد و ضمن تجلیل از مقام والای ایثار و شهادت، بر ضرورت خدمت‌ رسانی شایسته و مستمر به این عزیزان تأکید نمود. وی در حاشیه این دیدارها اظهار داشت: خانواده‌های شهدا و ایثارگران، ستون‌های عزت و افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

روایت جانباز از مجروحیتش در عملیات فاو

جانباز سرافراز «نادر غلامحسین کهوری» درباره نحوه مجروحیت خود در عملیات فاو چنین روایت می‌کند: سال ۱۳۶۵ خدمت من به پایان رسیده بود، اما به خاطر شروع عملیات والفجر ۸ و آزادسازی فاو، بیش از یک ماه اضافه خدمت کردم. در همین عملیات بود که مجروح و دچار آسیب شیمیایی شدم.
جانباز «حسین اشکنانی»

پاسدار بودم و دفاع از میهنم را وظیفه خود می‌دانستم

جانباز ۴۰ درصد «حسین اشکنانی» بیان کرد: رفتنم به جبهه دو دلیل عمده داشت؛ نخست آن که پاسدار بودم و دوم آن که احساس می‌کردم باید از مملکتم دفاع کنم. افتخار می‌کردم که در راهِ دفاع از وطنم قدم گذاشته‌ام. خانواده‌ام نیز در این مسیر حضور چشمگیری داشتند؛ اغلب اعضای خانواده‌ام به جبهه رفته و برخی از آنان شهید شده‌اند. پدرم با اینکه سن زیادی داشت و حدوداً ۷۰ سالش بود، بیش از ۱۶ بار به جبهه رفت.

دیدار رئیس بنیاد شهید حاجی‌آباد با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران

در راستای تکریم مقام شامخ شهدا و ارج نهادن به ایثارگری‌های خانواده‌های معظم آنان، میلاد شهسواری رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان حاجی‌آباد با حضور در منزل ۱۳ خانواده شاهد و ایثارگر این شهرستان، ضمن دیدار و گفت‌وگو از آنان دلجویی و تجلیل به‌ عمل آورد.

تقدیر فرماندهی سپاه جاسک از خانواده شهید ابراهیم‌نژاد

گرامیداشت مقام والای شهدا و تکریم خانواده‌های ایثارگران با حضور جمعی از مسئولان شهرستان جاسک در منزل شهید اهل سنت ابراهیم‌نژاد در بخش لیردف جلوه‌ای از احترام و قدردانی از فداکاری‌های یادگاران دفاع مقدس رقم زد.

ویژه‌نامه الکترونیکی شهید «کیوان اویس» منتشر شد

نوید شاهد هرمزگان در سری ویژه‌نامه‌ها به معرفی اجمالی شهید «کیوان اویس» می‌پردازد.

انتشار مجموعه تصاویر سرداران شهید استان هرمزگان

مجموعه‌ای از پوستر سرداران شهید استان هرمزگان به همت معاونت فرهنگی و آموزشی اداره‌ کل بنیاد شهید و امور ایثارگران هرمزگان، تهیه و منتشر می‌شود.
زندگی‌نامه شهید «غلام نجفی»

مسیر نوجوانی از مدرسه تا میدان ایثار و مقاومت

شهید «غلام نجفی»، با ایمان و تعهدی مثال‌زدنی، از دوران نوجوانی مسیر مجاهدت را برگزید و با ترک تحصیل، راهی جبهه‌های دفاع مقدس شد. او که در خانواده‌ای متدین پرورش یافته بود، پس از حضور مداوم در جبهه و گذراندن دوره سربازی، سرانجام در تاریخ بیست و سوم خرداد ۱۳۶۷ در منطقه قصر شیرین بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای دهبارز رودان آرام گرفت.
دست‌نوشته‌‌ به جا مانده از شهید «غلام نجفی»

نامه‌ای از دل سنگرها؛ پر از ایمان و امید

دست‌نوشته شهید گرانقدر «غلام نجفی» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. وی در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: خدمت پدر عزیز و ارجمندم، سلام عرض می‌کنم. پس از تقدیم سلام و آرزوی سلامتی برای آن پدر بزرگوارم، از خداوند متعال خواهان سلامتی و تندرستی شما هستم و امیدوارم حالتان خوب باشد، ناراحتی و نگرانی نداشته باشید و همیشه در کمال خوشی زندگی کنید.
خاطره‌‌ای از شهید «سیدابراهیم موسوی‌نسب مینابی»

شهیدی که الگویی برای نسل جوان شد

برادرزاده شهید تعریف می‌کند: سیدابراهیم مردی بسیار مهربان و وظیفه شناس بود و فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم شاه را جزء وظایف خود می‌دانست. مردی با خصوصیات سیدابراهیم، شهادتش هم برای جوانان ما سرمشق و الگو است.
خاطره‌‌ای از شهید «مهرداد نجفی»

نگهبانی در شب سرد؛ حکایت ایستادگی و رفاقت

مادر شهید تعریف می‌کند: شهید می‌گفت؛ آن روز که از میدان تیر برگشتیم، اسم بچه‌های برگشتی را می‌نوشتند، چون من خسته بودم، خوابم برد و اسمم تو لیست برگشتی‌ها نبود. همان شب نگهبانی بهم دادند، خدایی هوا سرد بود، از بس سرد بود دیگر طاقت نیاوردم و از شدت سرما و خستگی می‌خواستم پستم را ترک کنم که یک دفعه حالم بد شد و دوستم مصطفی که متوجه شده بود، به بقیه خبر داد.
زندگی‌نامه شهید «مراد قلندری»

حماسه‌ای از تبار غیرت و ایمان

شهید «مراد قلندری» در خانواده‌ای مذهبی و ساده‌ زیست چشم به جهان گشود. از همان کودکی در کنار تحصیل، بار مسئولیت خانواده را به دوش کشید. با تلاش فراوان زندگی خود را ساخت، ازدواج کرد و پس از اعزام به خدمت سربازی، در جبهه‌های دفاع مقدس رشادت بسیاری از خود نشان داد تا سرانجام در عملیات ابوغریب به فیض شهادت نائل آمد.

برگزاری مراسم عطرافشانی قبور مطهر شهدای شهرستان میناب

به مناسبت بزرگداشت مقام شامخ شهدا و در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مراسم معنوی عطرافشانی و گلباران قبور مطهر شهدای شهرستان میناب با حضور جمعی از مسئولان و نیروهای نظامی برگزار شد.
خاطره‌‌ای از شهید «فریدون سالاری»

پدری که پس از شهادت هم تکیه‌گاه ماند

همسر شهید تعریف می‌کند: شبی در خواب دیدم که شهید به من گفت؛ هر وقت بچه‌هایم مریض شدند، من را یاد کنید و فاتحه‌ای برایم بخوانید، حال فرزندانم خوب می‌شود. بعد ادامه داد؛ فکر نکنید چون شهید شده‌ام دیگر کنار شما نیستم، من هر جا که شما باشید، همان‌جا حضور دارم.
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»

شوق دیدار امام

دوست شهید تعریف می‌کند: تصویر امام را روی دیوار نقاشی می‌کرد؛ سال‌ها از تبعید امام از کشور می‌گذشت، وقتی خبر دادند که امام می‌خواهد به میهن برگردد، عبدالله سر از پا نمی‌شناخت، از خوشحالی در پوستش نمی‌گنجید.
خاطره‌‌ای از شهید «علی حاجبی»

شهید حاجبی و نسلی که برای جهاد ساخته شدند

همرزم شهید تعریف می‌کند: حاج علی مجموعه‌ای را تربیت کرده بود که از بعد اخلاص، کامل بودند، او روحیه جهادی را در بچه‌ها تقویت کرد و تنها او می‌توانست بی‌سیم‌چی فنی تربیت کند. شهید حاجبی به نیروهای جوان بها می‌داد، از چهره‌ی افراد می‌توانست تشخیص دهد به درد چکاری می‌خورند.
زندگی‌نامه شهید «دادمحمد فلکنازی»

روایت حماسه شهیدی که با ایمان جنگید و با عشق پر کشید

شهید دادمحمد فلکنازی دوازدهم اسفند ماه ۱۳۳۲ در روستای بن از توابع میناب به دنیا آمد. او که عاشق امام و انقلاب بود، از طریق بسیج به جبهه مریوان اعزام شد و در عملیات والفجر ۳ در مهران به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از ۱۳ سال تفحص، در زادگاهش سندرک به خاک سپرده شد.
زندگی‌نامه شهید «حسین غریب‌زاده»

شهیدی که یار و یاور مستضعفین بود

شهید «حسین غریب‌زاده» یکم بهمن ماه ۱۳۴۳، در خانواده‌ای مذهبی و متدین در روستای درک تابعه شهرستان میناب به دنیا آمد. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. اخلاق بسیار خوبی داشت، عبادات را به موقع انجام می‌داد و یار و یاور مستضعفین بود.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

روایت جانبازی که در راه خدمت به میهن، دستش را فدای امنیت کرد

جانباز سرافراز «کاظم صمدی» درباره دوران خدمت خود در شهربانی و حضورش در منطقه عملیاتی آبادان چنین روایت می‌کند: دوره آموزشی را به مدت یک سال در کرج گذراندم و پس از پایان آن، به عنوان درجه‌دار در شهربانی آبادان مشغول خدمت شدم. در یکی از مرخصی‌های عملیاتی، برای چند روز به مرخصی رفتم و پس از بازگشت به منطقه، بر اثر سانحه تصادف مجروح شدم و دست چپم را از دست دادم.
خاطره‌‌ای از شهید «حسن گرگی بندری»

روزی که حیاط خانه‌مان بوی جبهه گرفت

خواهر شهید تعریف می‌کند: هنوز شستن ظرفها تموم نشده بود درب حیاط کاملا باز شد و در قاب آن برادرم حسن را دیدم. او از اول مهر ماه به کلاس دوم دبیرستان می‌رفت. حسن لباس جبهه تنش بود و ساک کوچکی در دست داشت و مثل اینکه از داخل زمین درآمده باشد سر تا پایش خاکی بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه