خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم عبدالله لابهلای کتابها میگشت و هر چه عکس شاه و یا تاج و... بود را پاره میکرد و به من میداد و میگفت: «ببر بیرون یا پاره کن یا بسوزان.» از همان روز با انقلاب و مبارزه آشنا شدم، حس میکردم روحیه انقلابی پیدا کردهام.