« شهید ابراهیم جوادی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت از او آمده است که در زمان جنگ برای دفاع از کشور و آیینش کار و زندگی خود را رها کرده، به جبهه رفته و سرانجام شهادت مزد آسمانی بود که گرفت.»
معاون فرهنگی و اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز مطرح کرد:
معاون فرهنگی و اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز بیان کرد: «در این جنگ نابرابر سربازان فضای مجازی ما نیز بیکار نبوده و با هدف روشن سازی و ترویج شعائردینی و اسلامی و ترویج فرهنگ ایثار ارزش های ایرانی اسلامی و دینی و محافظت از نسل نوجوان و جوان ما وارد اینستاگرام شده اند و در این جبهه مجاهدت میکنند. با وجود این، فعالیت در این حوزه توانی حداکثری و هوشمندانه می طلبد که همه با هم باید در این جنگ نرم مانع تهاجم به مرزهای فرهنگیمان شویم.»
شهيد «ابراهيم رزاقيان قاديكلايى» در وصيت نامه خود خطاب به مردم مى گويد:«فقط راهتان راه الله باشد و كارتان براى الله باشد.» گزيده وصيت نامه اين شهيد والامقام را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
شهید مادر جندقی از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش میگوید: «ناصر صوت قرآن دلنشینی داشت و هر روز به مسجد می رفت و قرآن می خواند. او موتوری داشت که آن را دوست داشت و بعد از شهادت آن موتور از او یادگار ماند.»
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز مطرح کرد:
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز در ادامه به مأموریت های بنیاد اشاره و تصریح کرد: بنیاد 2 مأموریت خدمترسانی و تکریم ایثارگران و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را بر عهده دارد که باید در این راستا تلاش کنیم.
شهید «امراله دادخواه» از شهدای دوران دفاع مقدس است. نوید شاهد البرز در سی و پنجمین سالگرد شهادتش تصاویری از حکمهای ماموریت این فرمانده شهید را منتشر میکند.
شهید «امراله دادخواه» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیتنامهاش نوشته است: « به برادرانم كه مشغول تحصيل هستند، ميگويم كه درس خواندن را فراموش نكنيد و بعد از مسائل ديني بيشترين اهميت را به اين مسئله مهم اختصاص بدهيد.»
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران طالقان از برگزاری مراسم لالههای روشن، یادواره 36 هزار شهید دانشآموز و بیش از 40 هزار شهید فرهنگی همزمان با سراسر کشور خبر داد.
جانباز «عباس کیایی» از جانبازان دوران دفاع مقدس و از راویان ایثار است. او در بیان خاطراتش به روز اول اعزام به جبهه نیز اشاره کرده است و از دلهره و دلواپسیهای آن روز تعریف کرده است. بخش اول این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
در خاطرات شهید محمدحسين ملک محمدی می خوانید: در حاشيه آبراه تابلويي با متن (لبخند بزن برادر) نصب شده بود. شهيد ملك محمدي با ديدن تابلوي مذكور بي اختيار شروع به خنديدن كرد و پيدا بود كه در يك فضاي ملكوتي سير مي كند. آري آن خنديدن آخرين خنده اي بود كه بر لبان مباركش نشست.
مادر شهید «محمدرضا حصارکی» از شهدای دوران دفاع مقدس می گوید: «محمدرضا وقتی تصمیمش را برای رفتن به جبهه گرفته بود هر بار که به مرخصی می آمد حتی در آخرین دیدارمان مدام به من سفارش می کرد؛ شجاع باش!»
شهید «مجید خواجه زارع» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت از او می گوید: «مجید برای اولین بار که به جبهه رفت با دستکاری شناسنامه به همراه دوستانش به جبهه رفت.»
پدر شهید نیروی انتظامی «فخرالدین حسن زاده» در روایت از پسرش می گوید: «پسرم سرباز نیروی انتظامی بود که در یک درگیری درحالیکه جاده را به روی قاچاقچیان بسته بودند به شهادت می رسد.»
پدر شهید «علی سعیدیکیا» از شهدای دوران دفاع مقدس در روایت از فرزند شهید ش می گوید: «وقتی علی برای رزمایش غدیر عازم زاهدان بود به ما گفت: اگر من از این رزمایش برگشتم، برای خرید عید می رویم. رفتنش جوری بود که گویی حس می کرد آخرین دیدارمان باشد و شهید میشود.»