کتاب روز‌های پیام‌بری

آخرین اخبار:
کتاب روز‌های پیام‌بری

جرات نگاه کردن به زن را نداشتم

«آقای درافشان مرا دوباره خواست. موقع ورود به اداره یک زن چادری مسن از بنیاد خارج شد. جرات نگاه کردن به زن را نداشتم. می‌ترسیدم مادری باشد که رهایش کردم. آن روز لال‌ترین روز بنیاد شهید بود....» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کتاب «روز‌های پیام‌بری»، روایتی از پیام‌رسان شهادت شهدا

کتاب «روز‌های پیام‌بری»، روایتی از زندگی غلامحسن حدادزادگان راننده آمبولانس پیکر شهدا و پیام‌رسان شهادت تعدادی از شهدای قزوین به خانواده‌هایشان است.
طراحی و تولید: ایران سامانه