«هدف آقای چگینی از کوهنوردیهای منظم و نسبتاً سنگین این بود که اگر احیاناً ما توسط ساواک دستگیر شدیم در مقابل شکنجههایشان توان مقاومت داشته باشیم و اعترافاتی نکنیم که برای دیگر مبارزان، گران تمام شود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» است که در آستانه سالروز شهادت این شهید بزرگوار از زبان دوستانش تقدیم حضورتان میشود.
«شبها هنگام خواب، عکس امام خمینی که یکی از دوستان طلبهاش از قم میآورد را چنان عمیق و عاشقانه نگاه میکرد که انگار واقعا در کنار امام است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
«در شهر، این شایعه پیچیده بود که چگینی با ولایتفقیه و رهبری امام مشکل دارد. آنها که او را میشناختند از این مسئله بسیار ناراحت بودند ...» ادامه این خاطره از شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
در قسمتی از کتاب «معلم شهر» که روایت خواندنی خاطرات « شهید قدرتالله چگینی » است، میخوانید: «از او خواستم تا در این دیدار همراه گروه باشد. قبول نکرد و گفت: خیلی دوست دارم امام (ره) را ملاقات کنم. اما هدف من از اعزام دانشآموزان و معلمان برای دیدار با امام (ره) این است که عشق و علاقهشان به اسلام و انقلاب بیشتر شود ...»
«آثار سوختگی شدید ناشی از شکنجه روی آرنج دست راستش بود که باعث میشد نتواند به راحتی دستش را خم و راست کند. همسرم علت را از او پرسید. گفت: ساواک دید گوشت دستم زیاد است، کمی نازکش کرد! ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
«شهید چگینی شروعکننده مبارزات انقلابی در شهر الیگودرز بود. جرقه نطقهای آتشین انقلابی و ضد طاغوتی را شهید چگینی آغاز نمود. حرکتهای انقلابی او باعث ضد تا بهترین و مبارزترین افراد در آنجا شکل بگیرند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» از زبان یکی از دوستان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.