کتاب «سرسخت تر از شیاکوه به شهید «عبدالحمید انشایی» میپردازد. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «انشایی در حالی که صورتش سرخ شده بود و نفس نفس میزد، سرش را به نشانه تاسف تکان داد. گفت: داری یه راست میروی توی دل دشمن! یه خورده دیگه جلوتر میرفتی با آرپیجی زده بودنتون.» این بخشی از کتاب «شیاکوه» است.