آشنایی با شهید «عبدالحمید انشایی» در «سرسختتر از شیاکوه»
به گزارش نوید شاهد، کتاب «سرسختتر از شیاکوه» زندگی شهید ستوان یکم وظیفه «عبدالحمید انشایی» را روایت میکند که به قلم «ثریا منصور بیگی» نوشته شده و انتشارات «سوره سبز» آن را منتشر کرده است.
بیشتر بخوانید: زندگی شهید انشایی / صوت
«سرسختتر از شیاکوه» روایت مردی پاک و خالص از جنس روزهای سخت است. روزهای جنگ تحمیلی که در آن جلوههای بی نظیری از ایثار به تصویر کشیده شد. جوانی که چشمهایش را به روی آرزوها، دلبستگیها و برنامههای آیندهاش فرو بست و برای دفاع از آب و خاکش، خودش را به جبهههای نبرد حق علیه باطل رساند تا در برابر دشمن تا بن دندان مسلح سینه سپر کند.
تاریخ باید بداند که ما مردانی داشتیم ازخودگذشته که ارادهشان محکمتر از پولاد بود. مردانی از جنس ایمان و قلبی خداجو که هرگاه انفجارهای پی در پی دشمن کوهها را به لرزه در میآورد، ذرهای ترس و یا تردید در وجود آنها راه نمییافت و زانوهایشان هیچوقت سست نمیشد.
شهید «عبدالحمید انشایی» همان سرباز وطن بود که وقتی دشمن همرزمانش را قتل عام کرده بود حتی یک قدم عقب نشینی نکرد. در مقابل دشمن مردانه ایستاد و تا آخرین قطره خون ایستادگی کرد. سرانجام به فیض شهادت نائل آمد و نامش جاودانه شد. تاریخ باید بداند در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، شیاکوه با آن عظمت مثال زدنیاش در برابر حملههای بیوقفه دشمن به خود لرزید اما شهید «عبدالحمید انشایی» نلرزید.
شهید انشایی چهاردهم تیر ماه 1336 در فسا دیده به جهان گشود. او در رشته تحصیلی اقتصاد موفق به کسب مدرک تحصیلی کارشناسی شد. انشایی سرانجام پانزدهم دی ماه 1360 در ارتفاعات شیاکوه به فیض شهادت نائل آمد. مزار این شهید والامقام در امامزاده اسماعیل (ع) شهرستان فسا قرار دارد.
این کتاب در 14 فصل روایتگر زندگی شهید ستوان یکم وظیفه «عبدالحمید انشایی» است. صفحات پایانی کتاب به عکسهایی از مقاطع مختلف زندگی این شهید والامقام اختصاص دارد.
در قسمت دیگری از کتاب میخوانیم: «از آنجا که انشایی روی شیاکوه بود، دلمان نمیآمد اینجا را بکوبیم. تا اینکه عبدالحمید تاکید کرد که آنجا را بکوبیم، چون دشمن به آنجا رسیده بود، جز عبدالحمید انشایی کسی از نیروها روی شیاکوه نمانده بود. همزمان با تاکید دوباره او بر کوبیدن شیاکوه صدای انفجاری شیاکوه را لرزاند و انعکاس آخرین جملههای انشایی طوری توی گوشهایم پیچید که تا ابد آن صدا در گوشهایم خواهد ماند! به مادرم و امام (ره) بگوئید شیاکوه لرزید، اما انشایی نلرزید.»
این کتاب سال 1400 در شمارگان 5 هزار نسخه با قطع رقعی و به قیمت 30 هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.