روز سیزدهم خرداد ۴۲، فردای تبعید امامش، جلوی دانشگاه تهران در حضور جمعیتی که خود سازماندهی کرده بود فریاد زد: مردم ما بزودی طعم حاکمیت اسلام در کشور را خواهند چشید. کسی گمان نداشت این آرزوی دور و دراز، پانزده سال بعد به تحقق برسد. معتمد و محرم امام بود و در هر ماموریت سخت، پیشقدم و در خط مقدم. پیکر غرقه به خونش که افتاد، تنها کسی بود که امام از میدان سعیدی قم تا حرم حضرت معصومه برای تشییعش رفت و در وصفش گفت: «مهدی عراقی یک نفر نبود. او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی، برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. او میبایست شهید میشد. برای او مردن در رختخواب، کوچک بود.»