همزمان با سالروز شهادت طلبه «محمدرضا حسنرضایی» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم: «با حضور در نمازهای جماعت، مخصوصا با حضور هر چه باشکوهترتان در نمازجمعه پاسخ مثبت به ندای خداوند بدهید ...»
شهید «موسی آقایی» در وصیتنامهاش آورده است: «مسئولیت فرزندانم را به شما میسپارم و دوست دارم زیاد خرجهای بیهوده نکرده و شکمهای بینماز را پر نکنید ...»
همزمان با سالروز ولادت شهید«صدیف شریفی زیارانی» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم:« امیدوارم قدس عزیز به دست توانای رزمندگان پُر توان اسلام آزاد گردد و در آنجا نماز جمعه را به امامت روح خدا برگزار کنیم ...»
در آستانه سالروز ولادت شهید «حسن حسامبندکهل» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم:«نه به کسى ظلم کُن و نه زیر بار ظلم برو! که این مرام حسین(ع) و منطق دین است ...»
فرازی از وصیتنامه شهید «روحالله شیریکلهدرهای»:
شهید «روحالله شیریکلهدرهای»، در وصیتنامهاش مینویسد: «صبر داشته باشید که صبر شما، مشت محکمى بر دهان منافقین است. رضا جان! تو هم خوب درس بخوان که مدرسه، خود سنگر است ...»
شهید «محمد قموشیرامندی»، در وصیتنامهاش مینویسد: «همیشه در خط امام خمینی(ره) باشید تا به بیراهه نروید. هر کس از این مسیر خارج شد، به پرتگاه سقوط کرد ...»
شهید «مرتضی زارعپور»، در وصیتنامهاش مینویسد: «همه باید به وظیفه اسلامى و انسانى خود عمل کنند تا در برابر خداوند متعال و شهداى اسلام سربلند باشند ...»
فرازی از وصیتنامه شهید حجتالاسلام «اسدالله زارعی»
همزمان با سالروز ولادت شهید «ابراهیم کاظمی» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم: «ای مادرم زینبوار (س) زندگی کن و شماای پدرم صبر و استقامت داشته باشید ...»
شهید «بیژن پورحیدری»، در وصیتنامهاش مینویسد: «از مسیر الله که همان راه رهبر عزیزمان است و ادامه خط شهیدان است پشتیبانی کرده و در این راه کوشاتر از همه باشید ...»
شهید «علیاصغر نوری»، در وصیتنامهاش مینویسد: «ای خدای من! دوستانم را ادامهدهنده راهم و برپاکننده پرچم «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» سید الشهدا(ع) قرار ده ...»
همزمان با سالروز ولادت شهید «جمشید حیدرینیا» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم: «مرگ برای کسانی که پیرو دستورهای خدا و پیامبر (ص) هستند و همواره به یاد خدا هستند، بسیار آسان و حتی خوشایند و لذتبخش است ...»
همزمان با سالروز ولادت شهید «میرسعید صادقی» در وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم: «پدر و مادر عزیزم! از شما چند خواهش دارم که امیدوارم انجام دهید: اول اینکه هیچ کس و به هیچ وجه برای من لباس سیاه نپوشد ...»