کتاب سمبات

کتاب سمبات

راننده خانمی که با تریلی بار مهمات به جبهه می برد

نوید شاهد-  «مصطفی تمنایی» در کتاب «سمبات» داستانی خواندنی از راننده خانمی که با شجاعت برای جبهه با تریلی بار مهمات می برد را روایت کرده که در ادامه می خوانید.

دلجویی سرباز مسلمان از ارمنی های تعمیرکار برای نماز صبح

نوید شاهد – داستانی از کتاب «سمبات» بخوانید که سربازی که خود را موظف می داند برای نماز صبح افرادی را از خواب بیدار کند تا اینکه متوجه می شود آنها ارمنی هستند.

شجاعت راننده های زندانی در جزیره مجنون

نوید شاهد- «مصطفی تمنایی» در کتاب «سمبات» داستانی را از زندانیان اعدامی که به «گروه قصر» معروف بودند روایت کرده که داوطلبانه در منطقه عملیاتی شرکت کردند و پس از مدتی مشمول عفو شدند.
داستانی از «مصطفی تمنایی»

اگـه بفهمنـد زنده‌ایـم، سکـته می‌زننـد

نوید شاهد - داستان کوتاه «تکون نخور تا گندش درنیومده» یکی از مجموع داستان‌های کتاب «سُمبات» نوشته «مصطفی تمنایی» و منتشر شده توسط نشر شاهد است که نویسنده در این کتاب کوشیده بر مبنای خاطرات رزمندگان از دوران دفاع مقدس در 14 داستان از شیرین‌کاری‌های بامزه و جذاب، به موضوع تدارکاتچی‌ها و افراد پشت صحنه جنگ بپردازد. در خلال این داستان‌ها، تصاویری به صورت سیاه‌قلم کار شده است تا مخاطب نوجوانِ این اثر بتواند با متن کتاب ارتباط بهتری برقرار کند. در بخشی از این داستان کوتاه آمده است که: «دوستش هم متوجه شد ولی از شدت ترس جُم نخورد: صداش رو در نیار. تکون بخوری گندش در اومده. چی چی رو صـداش رو در نیـار؟! الان می‌رسـند بـه مـا و اگـه بفهمنـد زنده‌ایـم، سکـته می‌زننـد. اینا نمی‌دوننـد کـه مـا جنـازه نیسـتیم.»
داستانی طنز از جبهه

ترسیدید، نه؟!

نوید شاهد - «ترسیدید، نه؟!» عنوان داستان کوتاهی از «مصطفی تمنایی» است که در کتاب «سمبات» به چاپ رسیده است. این داستان طنز جبهه را در ادامه می خوانید.
داستانی کوتاه از کتاب سمبات

«تشت وضو»؛ درسی که یک روحانی به برخی رزمندگان درباره حرمت ارامنه داد

نوید شاهد - کتاب«سُمبات» نوشته «مصطفی تمنایی» اثری است که داستان‌های کوتاه طنزی از دوران دفاع مقدس برای نوجوانان روایت می کند. در ادامه داستان «تشت وضو» که از این کتاب انتخاب شده است را می خوانید.
داستانی از شجاعت راننده تانکر سوخت که شهید شد

تویوپ بابا رسول

نوید شاهد - مصطفی تمنایی در کتاب «سمبات» داستانی کوتاه با عنوان «تویوپ بابا رسول» روایت کرده که شجاعت یک راننده تانکر سوخت را روایت می کند؛ راننده ای که با از خودگذشتگی جان دیگران را نجات می دهد و شهید می شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه