کد خبر : ۶۰۸۳۶۶
۱۴:۱۴

۱۴۰۴/۱۰/۰۶

جانباز ۴۰ درصد: جوانان نگذارند خون شهیدان پایمال شود

جانباز سرافراز «عباس غزنوی» بیان می‌کند: «جوانان انقلاب را نگه دارند و بدانند همه اینها راحت و ارزان به دست نیامده است و نگذارند خون شهیدان پایمال شود و قدرانقلاب اسلامی را بدانند.»


جانباز سرافراز عباس غزنوی در سال ۱۳۴۲ در یک خانواده مذهبی متولد شد و دارای یک برادر و ۵ خواهر هستند. در سال ۱۳۶۱ به خدمت سربازی در پادگان عجب شیر اعزام شد و در منطقه عملیاتی سومار در اثر برخورد ترکش جانباز شد. ایشان جانباز ۴۰ درصد می‌باشد. در ادامه گفتگوی این جانباز با نوید شاهد آذربایجان غربی را می‌خوانید:

جانباز ۴۰ درصد: نگذارند خون شهیدان پایمال شود

معرفی

من در سال 1342 در شهر خوی به دنیا آمدم. خانواده من همه متدین بودند و پدرم در نفت فروشی کار می کرد. ما یک برادر و 5 خواهر هستیم.

انقلاب

زندگی در زمان طاغوت سخت بود. از لحاظ معیشتی مردم در مشکل بودند، استفاده از مشروب در جامعه به صورت علنی بسیار زیاد بود که برای امنیت و فرهنگ جامعه بسیار مشکل ساز بود. زمانی که برای تظاهرات می رفتیم می دیدم نظامیان با مردم درگیر می شدند.

جبهه

در سال 1361 برای خدمت مقدس سربازی رفتم. در ابتدا برای دوران آموزشی به شیراز اعزام شدم. بعد از آموزشی برای انجام خدمت به کرمانشاه اعزام شدم. بعد از دو ماه به منطقه عملیاتی سومار در خط مقدم اعزام شدم. 7 ماه در منطقه جنگی سومار خدمت کردم و در آنجا مجروح شدم. رزمنده ها در سومار خیلی خوب بودند. به دلیل اینکه در زمان جنگ و جبهه بود همه تلاش می کردند و می گفتند باید کاملا مراقب باشیم و از جان و دل تلاش کنیم. دعای کمیل در روزهای پنجشنبه بود و نماز رزمندگان هرگز دیر نمی شد، همیشه جلسات معنوی آنها برقرار بود. یکبار من در حال دیده بانی بودم که دوستانم را دیدم که در خط مقدم با گلوله مستقیم دشمن و با اصبت به سینه اش  به شهادت رسید.

جانبازی

من در خط مقدم تیربارچی بودم، بعدظهر بود و با چند تن از رزمندگان بودم که آرپیجی زن و کمک بودند. با نیروهای عراقی درگیر شدیم که ناگهان یک خمپاره به سه متری ما اصابت کرد. یکی از رزمندگان که از دوستانم هم بود به شهادت رسید و من و یکی دیگر از رزمندگان مجروم شدیم. من از سر و دستم مجروح شدم. من را به بهداری انتقال دادند و بعد از باند پیچی به بیمارستان کرمانشاه انتقال دادند. بدنم ترکش زیادی داشت. تعدادی از ترکش ها را درآوردند، اما هنوز چند ترکش در بدنم باقی مانده است. سه ماه در بیمارستان کرمانشاه بودم. خانواده بعد از یکماه مطلع شدند. خانواده با زخمی شدنم ناراحت بودند و با شنیدن خبر به کرمانشاه آمدند. بعد از ترخیص دوماه مرخصی دادند و بعد جهت ادامه خدمت به یگانم برگشتم. ادامه خدمت در پشت جبهه بودم تا دوران خدمت سربازیم تمام شد.

توصیه

جوانان انقلاب را نگه دارند و بدانند همه اینها راحت و ارزان بدست نیامده است و نگذارند خون شهیدان پایمال شود و قدرانقلاب اسلامی را بدانند.

گفتگو از هادی وطن خواه


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه