کد خبر : ۶۰۷۳۹۲
۱۳:۰۳

۱۴۰۴/۰۹/۲۳
وصیت‌نامه شهید «امیدرضا گنجی‌پور سراحی»

در خط اسلام باشید و امام را فراموش نکنید

شهید «امیدرضا گنجی‌پور سراحی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: به تمام دوستان و آشنایان نیز توصیه می‌کنم که در خط اسلام باشند، امام را فراموش نکنند و از آنان هم طلب حلالیت دارم.


به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «امیدرضا گنجی‌پور سراحی» یکم اسفند ماه ۱۳۴۶، در شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش محمد، کارمند بود و مادرش بلقیس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته الکترونیک بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم دی ماه ۱۳۶۵، با سمت بی‌سیم‌چی در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۶، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

یی

وصیت‌نامه شهید:

در خط اسلام باشید و امام را فراموش نکنید

بسمه‌ تعالی

خدایا، تقاضا دارم مرا از آن گروه قرار دهی که پیوسته به یاد تو هستند، پیمانت را نمی‌شکنند، از شکرانه‌ات غافل نیستند و فرمانت را سبک نمی‌گیرند. الهی، مرا به عزت با شکوه خود ملحق فرما تا شناساى تو گردم و از جز تو کناره گیرم و جز از تو ترسان و دل‌ نگران نباشم، یا ذالجلال و الاکرام.

کوله‌ بارم را بر دوش می‌گیرم و قدم در راه می‌گذارم. راه درازی در پیش دارم که انتظار، آن را طولانی‌تر می‌نمایاند. دیدگانم از شدت گریه سرخ است و آتشی در درونم هر لحظه زبانه می‌کشد. می‌روم، آن‌ چنان که گویی بارها از این راه عبور کرده‌ام؛ سبک‌ بال و آسوده. هر گوشه‌ای در نظرم آشنا می‌نماید. غرق در اندیشه‌های دور، پیش می‌روم. حسی عجیب و ناشناخته در وجودم ریشه دوانده است؛ حسی که مرا به رفتن وا می‌دارد و به گام‌هایم شتاب بیشتری می‌دهد. گویی در درونم آتشی شعله‌ور شده که تمامی وجودم را در خود می‌سوزاند.

می‌روم تا رفتگان را پیرو باشم و ماندگان را سرمشق و الگو. می‌روم و در این رفتن از خدا می‌جویم تا خودخواهی‌ها را از وجودم بزداید و مرا چون ذره‌ای در شمار سربازان گمنام این سرزمین جای دهد. (ان‌شاءالله)

پدرم، که سختی‌های زیادی در زندگی کشیدی تا ما آسوده باشیم، رنج‌هایت را فراموش نمی‌کنم. مادرم، که چه شب‌های زیادی را بر بالین من به سر بردی و نخوابیدی تا من آسوده بخوابم و چه رنج‌ها که متحمل شدی تا مرا تربیت کنی و چه نیکو تربیت کردید؛ هیچ‌گاه نخواهم توانست زحمات شما را جبران کنم، پس مرا حلال کنید.

نمی‌گویم در مرگم گریه نکنید، اما هرگز تأسف نخورید. به انقلاب اسلامی وفادار بمانید. ما در دریایی از نور زندگی می‌کنیم و قدر این نور را نمی‌دانیم و این نور، نور ولایت فقیه است. امام را تنها نگذارید و خاموش‌ کنندگان این نور و کسانی که مذبوحانه سعی در خاموش کردن این نور می‌کنند را امان ندهید.

برادرم، رفتار و کردارت را با قوانین اسلام تطبیق بده و در درس‌هایت کوشا باش. خواهرانم، در حفظ حجاب کوشا باشید، درس‌هایتان را بخوانید و به مادرتان کمک کنید.

و در آخر، پدر، برادران و خواهرانم و مخصوصاً مادرم، مرا حلال کنید که سراپا گناهم. تمام کتاب‌های مرا به کتابخانه مسجد اهدا کنید.

و در پایان، باز عاجزانه تقاضامندم که مرا حلال کنید. به تمام دوستان و آشنایان نیز توصیه می‌کنم که در خط اسلام باشند، امام را فراموش نکنند و از آنان هم طلب حلالیت دارم.

به امید پیروزی حق

والسلام

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه