معمار ساختار نظامی حزب الله لبنان / فرمانده ای برای جغرافیای جهانی مقاومت

به گزارش نوید شاهد، تازه ترین جنایت رژیم سفاک و جنایتکار صهیونیستی در انفجار بیروت و نقض یکطرفه و صریح آتش بس پس از یکسال، به شهادت مقام شماره دو حزب الله پس از رهبری این گروه و عالیترین مقام نظامی آن و چندتن دیگر یاران این فرمانده ارشد مقاومت انجامید. فرمانده شهید علی هیثم (ابوعلی) طباطبایی، چهره تابناک تاریخ مقاومت است که پس از شهادت عماد مغنیه مجاهد بزرگ جهان اسلام، در قامت یک فرمانده میدانی وارد عرصه شد و پس از آن روز بروز در جایگاههای کلیدی، بعنوان مغز متفکر عملیات تهاجمی و آموزش و تجهیز سازمان رزم، موقعیت خود را تثبیت کرد و ارتقا داد. او پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان در ۲۰۰۶ میلادی در بالاترین رده های فرماندهی کل مقاومت قرار گرفت و از سال ۲۰۰۸ به انجام مأموریت های برون مرزی برای مقابله با گروههای تکفیری پرداخت. او از بنیانگذاران یگان های تخصصی مقاومت در برنامه ریزی، آموزش و فرماندهی بود. مشارکت موثر او در نبردهای منطقه ای تعیین کننده بود و بعنوان یکی از چهره های راهبردی محور مقاومت، طراحی و فرماندهی عملیات های کلیدی علیه تروریسم اشغالگر را بعهده داشت.
ابوعلی الطباطبائی بنا به اعلام حزبالله لبنان، از نخستین روزهای شکلگیری مقاومت در لبنان، نقشی اساسی در تثبیت پایههای آن ایفا کرد و با تلاش بیوقفه، این جنبش را به نیرویی قدرتمند و پیروز در برابر دشمن تبدیل نمود. او تا لحظه ای که در عملیات تروریستی با بمبهای سنگرشکن به شهادت رسید، یکی از بزرگترین تهدیدها علیه منافع و موقعیت صهیونیسم و نقشه نظام سلطه در منطقه بود. شهادت او همانگونه که بسیاری از ناظران و تحلیلگران گفته اند، آغازگر دور جدیدی از تحولات منطقه ای خواهد بود. نقض آتش بس توسط رژیم صهیونیستی و ترور مقام شماره دو حزب الله، نشان از دور تازه جنگ افروزی، بحران آفرینی و ناامن سازی منطقه، مطابق سیاست نتانیاهو با چراغ سبز ترامپ دارد تا با مجبور کردن حزب الله و سپس جمهوری اسلامی به واکنش سریع، آتشی دیگر را در این بشکه باروت، شعله ور سازند.

اهمیت این حادثه، در روزها و تحولات آتی، خود را نمایانتر خواهد ساخت. در فضایی که تنش میان تلآویو و بیروت رو به افزایش گذاشته، ترور این فرمانده محوری و ارشد حزب الله میتواند نقطهای تازه در تقابلهای آینده باشد؛ تقابلی که بسیاری از تحلیلگران آن را «پیشدرآمد دور جدیدی از درگیریها» توصیف میکنند. در همین چارچوب باید گفت آنچه تلآویو از محاسبات خود حذف کرده، توان پاسخدهی، آمادگی عملیاتی و عمق راهبردی حزبالله است؛ با افزایش تجاوزات اسرائیل و ترورهای زنجیرهای، اکنون تحلیلگران منطقه متفقالقولاند که مسیر منطقه بار دیگر به سمت یک درگیری گسترده سوق یافته است؛ درگیریای که مسئولیت کامل آن بر عهده رژیم صهیونیستی است که بهجای احترام و التزام به آتشبس، راه ترور و تجاوز را برگزید.
فرمانده ای برای جغرافیای جهانی مقاومت
شهید هیثم علی طباطبایی که به ابو علی مشهور بود در ۵ نوامبر ۱۹۶۸ در منطقه الباشوره در بیروت از مادری لبنانی و پدری ایرانی به دنیا آمد. از زمان تأسیس مقاومت اسلامی به آن پیوست. دورههای آموزش نظامی و فرماندهی متعددی را گذراند و در بسیاری از عملیاتهای نظامی، به ویژه عملیاتهای مهم و مشهور، علیه مواضع و نیروهای "ارتش" اسرائیل و عوامل آن، قبل از آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ شرکت کرد. در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ نیز نقش مهمی در زمینه مقابله با حملات تجاوزگرانه رژیم اسرائیل به لبنان ایفا نمود و از سال ۱۹۹۶ تا زمان آزادسازی در سال ۲۰۰۰ مسئولیت محور نبطیه در رویایی با دشمن صهیونیستی را بر عهده داشت و یکی از فرماندهان عملیات به اسارت گرفتن سربازان صهیونیست در منطقه برکه النقار در مزارع اشغالی شبعای لبنان بود.
شهید هیثم علی طباطبائی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ مسئولیت محور خیام را بر عهده داشت و در جریان حمله اسراییلی در ژوئیه ۲۰۰۶، فرماندهی درگیریهای قهرمانانه در محور خیام علیه دشمن صهیونیستی را برعهده داشت.
او در ادامه مسئولیت نیروهای کماندویی مقاومت را نیز بعهده گرفت تا با شهادت عماد مغنیه، آماده قرار گرفتن در جایگاهی محوری تر باشد.

دو بار رفتن تا مرز شهادت
ابوعلی طباطبایی پیش از این، دستکم دو بار از حملات هدفمند اسرائیل برای کشتنش جان سالم به در برده بود. مهمترین حمله، در سال ۲۰۱۵ در منطقۀ قنیطره سوریه، در نزدیکی بلندیهای جولان، صورت گرفت؛ حملهای که پس از آن، نام او را در رسانهها بر سر زبانها انداخت. در نتیجۀ آن عملیات، محمدعلی اللهدادی از فرماندهان سپاه پاسداران و شش عضو حزبالله از جمله جهاد مغنیه، فرزند عماد مغنیه، به شهادت رسیدند؛ اما به نظر میرسید که هدف اصلی آن حمله، خود او بود. در همان هنگام، آلون بندیوید، گزارشگر امور نظامی شبکۀ ۱۰ تلویزیون اسرائیل، در گزارشی گفت: «درست است که این حمله، جهاد مغنیه را هدف قرار داد اما هدف اصلی، ابوعلی طباطبایی بود؛ شخصیتی که نیروی تهاجمی حزبالله را مهندسی میکند و اعضای تحت امر خود را برای نفوذ به جلیل و اشغال شهرکهای اسرائیلی آموزش میدهد.» حزب الله در پاسخ این حمله، عملیاتی علیه ارتش اسرائیل انجام داد که منجر به کشته شدن دو سرباز صهیونیست شد. حمله تروریستی بعدی، عملیات شکار شیر بود که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۵ با هدف مستقیم حذف و از میان برداشتن ابوعلی طباطبایی ترتیب داد که آن نیز با شکست مواجه شد.
انفجار سه روز پیش در منطقه حره حریک بیروت، در واقع سومین عملیات برای ترور این فرمانده بزرگ مقاومت بود که به شهادت او و چهارتن از اعضای حزب الله لبنان انجامید. این نشان از میزان اهمیت و اثرگذاری این مغز متفکر نظامی در ضربه زدن به منافع صهیونیسم و تقویت و تدارک جبهه مقاومت از یمن تا عراق و لبنان در محاسبات دشمن دارد.

معمار زیرساخت نظامی حزب الله در بحرانی ترین دوران منطقه و لبنان
در زمان ظهور داعش در سوریه، وقتی حزبالله لبنان برای کمک به اسد و حفظ این پایگاه مهم و استراتژیک جغرافیای مقاومت و ژئوپولتیک منطقه غرب آسیا وارد عمل شد، طباطبایی اختیارات ویژه و جدیدی در سوریه گرفت و مسئول تجدید بنا و تقویت زیرساخت نظامی حزبالله در جولان (نزدیک مرز اسرائیل) شد که بعداً به «پرونده جولان» موسوم گردید. نقش کلیدی طباطبایی در اینجا مشخص می شود که مأموریت یافت تا در بحران بزرگی که قرار بود با نقشه غربی، صهیونیستی با فروریختن پایگاه رژیم قانونی سوریه و ایجاد حیات خلوتی برای صهیونیسم با عاملیت گروههای تکفیری و سلفی ضد رژیم اسد، نقشه منطقه را دگرگون سازد و جبهه مقاومت را تضعیف کند، او برای حفظ این موقعیت استراتژیک، تلاش و تدبیر خود را نشان داد و مانع از تحقق نقشه آمریکا و اسرائیل در تغییر جغرافیای سیاسی منطقه شد.
در مسیر ارتقا و تقویت ساختار رزم محور مقاومت یمن (انصارالله)
سال ۲۰۱۶ برای مأموریت نظامی به یمن نزد انصارالله عزیمت کرد. او یا به خاطر تخصصش رفت یا حزبالله خواست بعد از زنده ماندن از ترور ۲۰۱۵، از منطقه دور باشد.در آنجا آموزش حرفهای به نظامیان یمنی داد و تلاش زیادی با بهره از تخصص و تجربه طولانی خود در این سالها، برای سازماندهی و ارتقا و توانمندسازی سازمان رزم انصارالله یمن داشت. فعالیتهای او با نیروی قدس سپاه و جمهوری اسلامی، بصورت هماهنگ و همراستا بود. در همان سال ۲۰۱۶ وارد لیست تروریستهای جهانی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC-SDGT) شد و سال ۲۰۱۸ آمریکا ۵ میلیون دلار جایزه برای اطلاعات درباره او تعیین کرد. در ژانویه ۲۰۲۲ شایعه شد که در حمله ائتلاف عربی در صنعا کشته شده (که بی اساس و غیر واقعی بود). پس از مأموریت یمن به لبنان بازگشت و از ۲۰۱۹–۲۰۲۰ به بعد به عنوان «مسئول حمله به الجلیل» (یعنی فرمانده یگان رضوان) شناخته شد.

مغر متفکر سازماندهی و ساختار رزم حزب الله
فعالیتهای این فرمانده شجاع، اثرگذار و جریان ساز نظامی را می توان در چند بخش عمده، دسته بندی کرد:
۱- فرماندهی نیروی رضوان:
او نقش اساسی در تبدیل یگان ویژه حزب الله لبنان (نیروی رضوان) به یک نیروی تهاجمی کامل و کارآمد داشت. او این نیرو را در قالب یک ساختار پیشرو، واجد ابتکار عمل، آمادگی میدانی و برد و قدرت فراگیر عملیاتی، انسجام و ساماندهی بخشید و آن را تبدیل به یک برگ برنده اصلی در معادلات منطقه ای ساخت. پس از ترور فرمانده ارشد راهبردی حزب الله: عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ میلادی توسط عوامل نفوذی رژیم صهیونی، او به یکی از فرماندهان ارشد این یگان تبدیل شد و طراحی چند پروژه مهم و محوری از جمله: پرونده حمله به گالیله و نفوذ به عمق خاک و مواضع دشمن از طریق شبکه ای از تونلها را عملیاتی کرد.
۲- فرماندهی واحد ۳۸۰۰:
مهمترین نقش منطقه ای ابوعلی، هدایت و فرماندهی واحد ۳۸۰۰ بود. واحدی که مسئولیت آموزش و تجهیز و سازماندهی گروه های همسو با اهداف و سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلانی ایران در سپهر مقاومت را برعهده دارد. ابوعلی طباطبایی مستقیما در آموزش این شبه نظامیان در طی بحران جنگهای داخلی سوریه، انتقال تجربه به نیروهای شیعه عراقی، و حمایت تسلیحاتی. آموزشی، لجستیک و تدارکاتی از انصارالله یمن نقش موثر داشت.
۳- بازسازی، تقویت و توانمندسازی ساختار نظامی حزب الله:
پس از ضربات و ترورهای گسترده رهبران و فرماندهان ارشد و عالی حزب الله در ۲۰۲۴ و به شهادت رساندن سید حسن نصرالله، هاشم صفی الدین، فواد شکر، ابراهیم عقیل، و... ابوعلی یکی از معدود بازماندگان و یادگاران مقامات اول و ارشد مقاومت بود که از تیررس دشمن، در امان مانده بود. او در این شرایط با کوهی از تجربه و توانمندی و سابقه ای درخشان و بی مانند، تبدیل به اصلی ترین و قطعی ترین مهره برای بازسازی توان نظامی و ساختار رزم حزب الله شد. پس از شهادت علی کرکی، فرماندهی جبهه جنوبی را به دست گرفت و همراه با محمد حیدر، مسئولیت سنگین و خطیر بازسازی و ترمیم و ارتقای توان نظامی این گروه را برعهده گرفت.

پس از طوفان الاقصی
شهید طباطبایی همچنین نقش کلیدی در مدیریت عملیات «جنگ پشتیبانی» حزبالله در نوار غزه برای کمک به مقاومت فلسطین در طول جنگ با اسرائیل داشت. اسرائیل پس از حمله به فرمانده شهید: "فواد شکر" (مقام ارشد نظامی حزب الله)، تلاش کرد او را ترور کند. پس از توافق آتشبس، او فرماندهی نظامی حزب الله را به عهده گرفت و بعنوان نخبه و مغز متفکر نظامی و مقام شماره ۲ آن پس از دبیرکل و رهبر، تلاش خود را مصروف و متمرکز در تجدید و احیای زیرساخت نظامی حزب الله و محور مقاومت و ترمیم و جبران ضربات دشمن صهیونیستی در ایجاد خلأها و خسارتهای سال گذشته و ترور رهبران و فرماندهان عالی حزب الله نمود. رژیم صهیونیستی بخاطر همین وظیفه راهبردی و کلیدی، همواره بدنبال حذف این چهره شاخص و ممتاز بود و با وجود او هرگز احساس امنیت نداشت. تجدید سازمان حزب الله و قدرت یابی مجدد آن کابوس صهیونیستها بود که معادلات را دوباره برخلاف خواست آنها تعیین می کرد و موازنه را به سود مقاومت، تغییر می داد. پس برای آنها راهی جز حذف این مهره تعیین کننده و آثار نمانده بود؛ حتی به قیمت نقض آتش بس...
گودی قتلگاه شد جایگه وصال ما...
و سرانجام لحظه شهادت و وصال یاران و همسنگران و رهبران شهید، برای فرمانده ابوعلی پس از عمری مجاهدت بی امان فرارسید. عصر یکشنبه دوم آذرماه و همزمان با سب شهادت مادر بی نشان همه شهیدان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، خبر حمله سنگین رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت و هدف قراردادن یک مجتمع مسکونی با استفاده از موشکهای سنگین و بمبهای سنگرشکن به سرتیتر رسانههای جهان تبدیل شد. این حمله که از ابتدا نقض آشکار آتشبس از سوی صهیونیستها بود، خیلی زود توجه کارشناسان را به جزئیات فنی و شکل اجرای خود جلب کرد. گمانهزنیها از تشابه الگوی حمله با عملیاتهای ترور رژیم در لبنان، سوریه، یمن و ایران حکایت داشت و تحلیلگران تأکید میکردند که به احتمال زیاد، یک فرد مهم هدف حمله بوده است؛ فرضیهای که خیلی زود، صحت آن تأیید شد. ساعاتی پس از حمله رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت که پنج شهید و ۲۰ زخمی برجای گذاشت، ایال زامیر رئیس ستادکل ارتش رژیم در پیامی ویدئویی که در مقر زیرزمینی فرماندهی ارتش اسرائیل در تلآویو ضبط و منتشر میشد، «حمله به عالیترین فرمانده نظامی حزبالله و ترور او را» تأیید کرد. هدف، «هیثم طباطبایی» معروف به «ابوعلی» فرمانده عملیاتی نیروهای نخبه یگان رضوان حزبالله بود که پیشتر، دو عملیات ترور دیگر برای حذف او شکست خورده بود و همین موضوع، فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا با پشتیبانی اطلاعاتی موساد، انهدام کامل یک مجتمع مسکونی را درپیش بگیرند؛ به این امید که
به هر قیمت ممکن، فقط «ابوعلی» حذف شود. و اینگونه بود که حره حریک در ضاحیه، جنوب بیروت، شد مقتل ابوعلی؛ همانجا که معراجگاه سید شهید مقاومت و هاشم صفی الدین و عباس نیلفروشان و دیگر یاران و همسنگران مقاومت هم بود.
فرمانده ای در قامت یک رهبر
حزب الله لبنان در بیانیه ای با اعلام شهادت "هیثم طباطبایی" تاکید کرد: «رهبر بزرگ پس از مدتها انتظار برای دیدار با خداوند متعال و پس از سفری سرشار از جهاد، صداقت، اخلاص، فداکاری و پایداری در مسیر مقاومت و کار خستگیناپذیر در رویارویی با دشمن اسرائیلی تا آخرین لحظه عمر مبارکش، به برادران شهیدش پیوست. او در مسیر دفاع از سرزمین و ملتش نه خستگی را شناخت و نه کسالت را، و از بدو تأسیس، زندگی خود را وقف مقاومت کرد. او از جمله رهبرانی بود که پایههای این مقاومت را بنا نهادند تا قوی، باوقار و توانمند بماند، از میهن محافظت کند و به پیروزیها دست یابد.»

تجسم الگوی فرماندهی در قالب یک منظومه فکری و نهاد معرفتی
یکی از مهمترین ابعاد جنگ پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی علیه حزبالله، تکیه بر سیاست ترور فرماندهان است؛ سیاستی که از دهه ۱۹۹۰ تا امروز ادامه یافته اما نه تنها کارایی استراتژیک نداشته، بلکه نتیجه معکوس نیز به همراه داشته است.
حزبالله طی چهار دهه گذشته ثابت کرده که یک «سازمان شبهنظامی» صرف نیست، بلکه یک نهاد نظامی-اجتماعیِ عمیقاً نهادینهشده است که توانایی بازتولید فرماندهان، متخصصان و مدیران میدانیاش بسیار فراتر از تصور دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی است. ترور شهید هيثم علی طباطبایی (ابوعلی) نمونهای بارز از این واقعیت است.
رژیم صهیونیستی او را یکی از «اهداف راهبردی» خود میدانست و تصور میکند با حذف چنین فرماندهای میتواند ضربهای جدی به ساختار نیروهای رضوان و فرماندهی محور جنوبی وارد کند. اما تجربه تاریخی حزبالله نشان میدهد که این سازمان از مدتها پیش به یک کارخانه فرماندهسازی تبدیل شده است؛ کارخانهای که هر فرماندهاش محصول دهها سال تجربه میدانی، آموزش تخصصی، حضور در چندین جبهه و رسوب عمیق در فرهنگ مقاومت است. ابوعلی طباطبایی، مانند بسیاری دیگر از فرماندهان شهید مقاومت، تنها یک فرد نبود؛ بلکه بخشی از یک ساختار سازمانی بود که تکثیر شایستگی در آن یک اصل بنیادین است. از دوران عماد مغنیه تا امروز، رژیم صهیونیستی، دهها فرمانده برجسته را ترور کرده است، اما نه تنها توان حزبالله کاهش نیافته، بلکه پیچیدهتر، گستردهتر و حرفهایتر شده است. این همان نقطهای است که تلآویو از درک آن ناتوان است: حزبالله، برخلاف ارتشهای کلاسیک، با حذف افراد دچار فروپاشی ساختاری نمیشود؛ بلکه در هر ترور، نسل جدیدی از فرماندهان ورزیده، شبکهمند و چندمهارته از دل میدان بیرون میآیند. شهید طباطبایی که از سوریه تا یمن و از قلمون تا جنوب لبنان حضور عملیاتی داشته، تجسم همین الگوی تربیتی بود: فرماندهای که هم تجربه جنگ کلاسیک در جنوب لبنان را داشت، هم تجربه جنگ هیبریدی در سوریه، هم مهارت در عملیات پهپادی و ترکیبی، و هم توانایی ساختاردهی یگانهای نخبه رضوان. ترور چنین فرماندهای، بدون شک برای مقاومت دردناک است، اما به هیچوجه به معنای اختلال در توان عملیاتی حزبالله نیست.

بهعکس، تجربه نشان داده که پس از هر ترور، حزبالله روند بازسازی فرماندهی را با سرعت، عمق و سختگیری بیشتری دنبال میکند. از همین جهت است که کارشناسان صهیونی، صراحتاً اعتراف میکنند که ترور فرماندهان حزبالله، بهجای تضعیف آن، باعث ارتقای ساختار فرماندهی و افزایش چابکی و توان تحرک عملیاتی این سازمان شده است. سیاست ترور، همانگونه که درباره شهیدان مغنیه، فواد شکر، بدرالدین و اکنون هيثم طباطبایی دیده شد، نه تنها نتوانسته مسیر مقاومت را متوقف کند، بلکه آن را به سازمانی حرفهایتر، تجربهدیدهتر و چندبعدیتر تبدیل کرده است. حزبالله، سازمانی نیست که با ترور فرماندهانش از پا بیفتد؛ حزبالله سازمانی است که با هر ترور قویتر میشود. چرا که ریشه در یک هویت اعتقادی و یک اندیشه جهادی دارد.