آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۵۱۲۹
۱۲:۴۰

۱۴۰۴/۰۸/۲۶

روایت یک دیدار؛ پیوند نسل‌ها با یاد سردار ابوالفتحی

روایت یک دیدار؛ پیوند نسل‌ها با یاد سردار ابوالفتحی
سردار شهید یوسف‌رضا ابوالفتحی، فرمانده‌ای برخاسته از روستای عسگرآباد، سال‌ها در مسیر انقلاب ایستاد و سرانجام در اسفندماه ۱۳۷۸ به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت، رسید؛ امروز یادگارهای او روایتگر فرهنگ ایثار برای نسل‌های آینده‌اند.


به گزارش نوید شاهد، روزی از میانه پاییز، موزه شهدا حال و هوای دیگری داشت. سالن آرام و پرنور، با ویترین‌هایی که یادگار‌های مردان بزرگ را در خود جای داده‌اند، میزبان فرزندی بود که آمده بود تا دوباره با پدرش دیدار کند؛ نه در قامت یک فرمانده، بلکه در هیبت خاطره و یاد.
سردار شهید یوسف‌رضا ابوالفتحی، مردی برخاسته از روستای عسگرآباد، سال‌ها در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی و سپس دفاع از انقلاب اسلامی ایستاد. فرمانده‌ای که حتی شب عروسی فرزندش، وقتی خبر گروگانگیری رسید، بی‌درنگ مأموریت را پذیرفت؛ مأموریتی که پایانش شهادت بود.
علی ابوالفتحی، سومین فرزند خانواده، در کنار آثار پدر ایستاده و روایت می‌کند. صدایش آرام است، اما کلماتش سنگین. از دوستی دیرینه پدر با شهید صیاد شیرازی می‌گوید؛ از اندوهی که پس از شهادت صیاد در دل پدر نشست و از یادداشت‌هایی که در آنها بار‌ها شهادت را آرزو کرده بود. تنها چند ماه بعد، در اسفندماه ۱۳۷۸، پدر نیز به آرزویش رسید و به آسمان پر کشید.
اندکی پس از تشییع باشکوه، حجت‌الاسلام رحیمیان، رئیس وقت بنیاد شهید، به خانه آنها آمد و پیشنهاد سپردن یادگاری‌ها به موزه را مطرح کرد. موزه مرکزی شهدا که از سال ۱۳۷۵ به مکان کنونی خود در خیابان طالقانی منتقل شده بود، در هنگام شهادت سردار ابوالفتحی سومین سال انتقالش را سپری می‌کرد. هرچند فعالیت موزه از سال ۱۳۵۹ آغاز شده بود، خانواده ابوالفتحی تا آن زمان از وجود چنین جایگاه معنوی بی‌خبر بودند. با توضیحات رئیس بنیاد شهید درباره اهمیت این مکان، مادر دل سپرد و پذیرفت که بخشی از یادگاری‌های پدر شهید به موزه اهدا شود تا چراغی برای آیندگان باشد.
سال‌ها بعد، علی نیز کلاه نظامی پدر را به مجموعه افزود. حالا غرفه شهید کامل‌تر شده است؛ بازدیدکنندگان وقتی مقابل آن می‌ایستند، تنها با یک شیء مواجه نیستند، بلکه با روایت یک زندگی روبه‌رو می‌شوند.
او با اشاره به سخن رهبر انقلاب می‌گوید: «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.» همین جمله برای خانواده ابوالفتحی دلیل ادامه راه است. علی امیدوار است که طرح «شهید ماه» در موزه، نسل جوان را با شهیدانی از طبقات مختلف جامعه آشنا کند؛ از چمران تا آوینی و فخری‌زاده، از روستا تا شهر، از قشر متوسط تا ضعیف.
در میان این روایت، بخشی از وصیت‌نامه شهید ابوالفتحی همچون صدایی از گذشته به گوش می‌رسد؛ صدایی که هنوز زنده است: «ذره ذره وجودم و قطره قطره خونم به خروش می‌آید و تاب دیدن این صحنه‌ها را ندارم. خدایا من را بطلب و به پیش خود ببر.»
و این همان لحظه‌ای است که موزه شهدا از یک ساختمان فراتر می‌رود؛ به روایتی زنده بدل می‌شود، روایتی که نسل‌ها را به هم پیوند می‌دهد و یاد شهیدان را چراغی برای آینده نگاه می‌دارد.

روایت یک دیدار؛ پیوند نسل‌ها با یاد سردار ابوالفتحی

روایت یک دیدار؛ پیوند نسل‌ها با یاد سردار ابوالفتحی

انتهای پیام/د


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه