کد خبر : ۶۰۵۰۸۱
۰۹:۱۱

۱۴۰۴/۰۸/۲۶

حجت در فعالیت‌های فرهنگی پیش‌قدم بود

زینب وطن خواه شربیاتی مادر شهید مدافع حرم «حجت اصغری شربیانی» گفت: «حجت در مراسم‌ها زیارت عاشورا می‌خواند و بیشتر اهل مناجات بود و کمتر مداحی می‌کرد. دوستان روحانی زیادی داشت که از آنها خط مشی می‌گرفت. بچه‌ها را دور خود جمع کرده بود و با خود به اردو‌های تفریحی و زیارتی می‌برد. گاهی آنها را به مشهد می‌برد. خیلی از اوقات حرم حضرت عبدالعظیم (ع) می‌رفتند اکثر بچه‌ها حداقل ۵ سال از خودش کوچک‌تر بودند. برایشان کلاس قرآن می‌گذاشت، مسابقات ورزشی راه می‌انداخت و با استفاده از پتانسیل بسیج و امکانات پایگاه تا می‌توانست کار فرهنگی می‌کرد.»


حجت در فعالیت‌های فرهنگی پیش‌قدم بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ شهید حجت اصغری شربیانی، یادگار عبدالحسین و زینب یکم فروردین سال ۱۳۶۷ در شهرری به دنیا آمد. او دانشجوی دوره کارشناسی در رشته IT بود. مجرد بود. با شروع جنگ جبهه مقاومت به سوریه اعزام شد. این شهید گرانقدر یکم آبان سال ۱۳۹۴ در منطقه حلب، ضابطیه به شهادت رسید. پیکر او در محله فیروزآباد شهرری آستان امامزاده شعیب (ع) به خاک سپرده شد.

زینب وطن خواه شربیاتی مادر شهید مدافع حرم «حجت اصغری شربیانی» روایت می‌کند:

حجت در مراسم‌ها زیارت عاشورا می‌خواند و بیشتر اهل مناجات بود و کمتر مداحی می‌کرد. دوستان روحانی زیادی داشت که از آنها خط مشی می‌گرفت. بچه‌ها را دور خود جمع کرده بود و با خود به اردو‌های تفریحی و زیارتی می‌برد. گاهی آنها را به مشهد می‌برد. خیلی از اوقات حرم حضرت عبدالعظیم (ع) می‌رفتند اکثر بچه‌ها حداقل ۵ سال از خودش کوچک‌تر بودند. برایشان کلاس قرآن می‌گذاشت، مسابقات ورزشی راه می‌انداخت و با استفاده از پتانسیل بسیج و امکانات پایگاه تا می‌توانست کار فرهنگی می‌کرد. به بچه‌ها بها می‌داد و پای آنها را به هیئت باز کرده بود. در برابر برخی افراد که حضور بچه‌ها را باعث افت کیفیت هیئت می‌دانستند، می‌ایستاد. او مخالف سرسخت این اعتقاد بود و می‌گفت: «باید از بچگی آنها را با هیئت و مجالس مذهبی آشنا کرد.» بچه‌ها با رفتار‌های حجت شخصیت گرفته بودند و همین حالا بهترین مداح‌های فیروزآباد که سن و سالی هم ندارند تربیت شدگان دوران حیات حجت هستند. برایشان خط مشی تعیین می‌کرد که کجا بروند و چه بخوانند. سبک‌های جدید را برایشان می‌نوشت و آموزش می‌داد. ضمن اینکه آنها را در مسائل تربیتی رشد می‌داد. علاقه داشت هر آن چه خود آموخته بود به آنها هم آموزش دهد. شب‌های جمعه به مراسم دعای پُر فیض کمیل حاج منصور در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) می‌رفت.

بعد از به دعای کمیل تا اذان صبح، نماز و مناجات می‌خواند و بعد از دعای ندبه به خانه می‌آمد. ظهر در نماز جمعه شرکت می‌کرد و عصر هم زیارت آل یاسین هیئت خودشان می‌رفت. این برنامه‌ی هر هفته‌ی حجت بود علاقه‌ی زیادی به زیارت و حضور در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) داشت.

برای اطرافیانش گره‌گشا بود و اگر کسی دچار مشکلی می‌شد، حجت برای رفع آن اقدام می‌کرد. با این روحیه‌ای که داشت همه جذبش می‌شدند. خودش مجرد بود، اما برای ازدواج بچه‌های هیئت کمک مالی می‌کرد. سایر مشکلات مالی را نیز برای بچه‌ها حل می‌کرد.

سنگ صبور درد و دل‌های آنها بود، خیلی از کسانی که در محل وضعیت اجتماعی خوبی نداشتند را هم جذب خود کرده بود. حتی ارازل و اوباش منطقه هم از محبت‌های حجت بی‌نصیب نبودند و برای آنها هم کار‌های فرهنگی متناسب با اخلاق و رفتارشان انجام می‌داد.

برای هیئت همه کاری می‌کرد. از جمع کردن بچه‌ها گرفته تا طراحی و چاپ بنر، کنترل و هدایت مداحان و... خلاصه هر کاری که زمین بود، توسط حجت انجام می‌شد. از محل کار وام گرفت و یک سیستم صوت حرفه‌ای برای هیئت خرید.

دامادم می‌گفت: «هر زمان حجت مأموریت یا مسافرت است، خلاء وجودش در هیئت احساس می‌شود.» پسرم در پادگان و دانشگاه نیز هیئت راه انداخته بود و در ایام سوگواری اهل بیت (ع) مراسم می‌گرفت. چون محیط دانشگاه تا آن موقع جو مذهبی و هیئت به خود ندیده بود و، چون قبل از آن مراسمی نبود و دانشجویان آداب هیئت‌داری بلد نبودند، بچه‌های محل را با هماهنگی مسئولین دانشگاه برمی‌داشت با خود به هیئت دانشگاه می‌برد. کم‌کم جو دانشگاه را مذهبی و معنوی کرد و نام هیئت آنجا را با نام حضرت فاطمه زهرا (س) مزین کرد.

هیئت رفتن حجت به محل و دانشگاه محدود نبود و با بچه‌ها راهی مسجد ارگ و مراسم حاج منصور می‌شد. هر جای تهران مراسمی بود حجت آنجا بود، از هیئت مداحان سرشناس گرفته تا یادواره و تشییع شهدا و ...

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه