خاطرات/ خواب مادر و شهادت پسر
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علیرضا احمدی قلعه چیتی در سال ۱۳۴۵ در شهر منتظر از توابع شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. دوم مهرماه ۱۳۶۵ در منطقه زبیدات به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای محمد بن جعفرطیار دزفول زیارتگاه عاشقان است.

متن خاطره:
همان شبی که علی شهید شده بود و من از شهادتش بی خبر بودم، در خواب دیدم که سر حسین پسر دیگرم به وسیله یک تیرآهن شکسته است.
من که شروع به بی تابی و بی قراری کردم دیدم علی آمد و گفت:«مادر جان چه شده است چرا بی تابی میکنی حسین که چیزیش نیست، نگاه کن سر من شکسته است. نگران نباش حسین سالم است.»
در حالی که داشت مرا آرام میکرد نقطهای از سرش را نشانم داد که زخمی بود.
صبح که چشمانم را باز کردم صدای قرآن از مسجد بلند بود.
این تلاوت قرآن خارج از وقت اذان یک نشانه بود، نشانهای که به آن عادت کرده بودیم، تلاوت قرآن در خارج از وقت اذان، معنایش این بود که یکی دیگر از جوانان شهرک به شهادت رسیده و مادری دیگر داغدار جوانش شده است.
من که خواب دیشب را به کل از یاد برده بودم. آمدم توی حیاط و آرام آرام رفتم توی کوچه نشستیم.
زنهای همسایه تا من را دیدن شروع به پچ پچ میکردند و سریع رد میشدند.
صدای مبهمی به گوشم رسید که میگفت: «انگار مادرش خبر نداره»
پس از چند دقیقه خبر شهادت علی را از بلندگوی مسجد شنیدم و سرجایم میخکوب شده و نشستم.
به خوبی در خاطر دارم که چند روز بعد وقتی برای دیدن پیکر علی رفتم دلم ریخت
یک تیر خورده بود به سر علی درست همان جایی از سرش که آن شب در خواب نشانم داد یاد خواب آن شبم افتادم که علی زخم سرش در خواب به من نشان داد.
به علی نگاه کردم دیدم آرام خوابیده بود.
انتهای پیام/