کد خبر : ۶۰۴۶۵۳
۱۰:۰۰

۱۴۰۴/۰۸/۱۹
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۹»

نگهبانی شبانه و جیره‌بندی غذا بر روی اموج دریا

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «فرماندهی که همراه ما بود با بی‌سیم با زبان التماس می‌گفت برادران شما را به خدا قسم به ما کمک کنید ما روی دریا مانده‌ایم و غذا و آب نداریم اگر به ما نرسید امکان دارد همه ما...» قسمت نهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


نگهبانی شبانه و جیره‌بندی غذا بر روی اموج دریا

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «محمود ستوده» ۱۹ شهریور سال ۱۳۳۵ در روستای خیرآباد شهرستان فسا دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در روستا‌های خیرآباد کوشک قاضی و دوره متوسطه را در هنرستان شهید رجایی فسا گذراند. خرداد سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ دیپلم شد و در شهریور همان سال به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. او متاهل بود و ۳ فرزند داشت. 
شهید ستوده در جبهه معاون فرماندهی تیپ المهدی بود و در عملیات والفجر، والفجر ۲ ، خیبر و بدر شرکت کرد و سرانجام ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ با سمت جانشینی ۳۳ المهدی به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای خیرآباد فسا به خاک سپرده شد.

متن خاطره خودنوشت «۹» :

فرماندهی که همراه ما بود با بی‌سیم با زبان التماس می‌گفت برادران شما را به خدا قسم به ما کمک کنید ما روی دریا مانده‌ایم و غذا و آب نداریم اگر به ما نرسید امکان دارد همه ما از بین برویم. ساعت حدود سه بعد از ظهر بود مشکل تازه‌ای برایمان پیش آمد و از این قرار بود که آب دریا بالا آمد و یک مرتبه متوجه شدیم که دوبه دارد از جای خود حرکت می‌کند.

برادران به داخل آب رفتند و با زحمت زیاد دوبه را مهار کردند. تقریباً فشار روانی حاکم بر روی بچه‌ها باعث شده بود که تقریباً کنترل از دست فرمانده خارج شود و وقتی با ایشان راجع به ادامه کار صحبت می‌کردیم عنوان می‌کرد که من فرمانده شما هستم ولی روی خشکی، من که تبحری بر روی دریا ندارم هر چه صلاح می‌دانید انجام دهید.

 هوا کم کم تاریک می‌شد و رو به سردی می‌رفت و برادرانی که رفته بودند دوبه را محکم کنند برگشتند و سوار شدند و شب همگی در دوبه خوابیدیم.

 صبح که بلند شدیم اول به سراغ طناب‌ها رفتیم و پس از اطمینان از اینکه دوبه حرکت نکرده نماز صبح را خواندیم البته ناگفته نماند که همان شب چند نفر به طور نوبتی مشغول نگهبانی بودند علاوه بر فشار روانی با کاهش سریع مواد غذایی که همراه داشتیم این مسئله باعث شد که فشار اقتصادی هم برما حاکم شود و برادر امیری اعلام کردند که هرکس هر چیز خوراکی که همراه دارد بیاورد اینجا بگذارد از این به بعد امکانات خوراکی جیره بندی می‌شود.  همه این کار را انجام دادیم بعد از جمع‌آوری اقلام خوراکی و آب تماس مجددی با برادران آبادانی گرفتیم که...

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه