کد خبر : ۶۰۴۶۴۹
۱۰:۰۰

۱۴۰۴/۰۸/۱۷
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۷»

قطع ارتباط دوبه با یدک‌کش و سرگردانی بر امواج دریا

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « تعداد افرادی که در دوبه بوديم حدود يکصد نفر می‌شد و همه خوشحال بوديم از اينکه اين همه دردسر و سردرگمی رفع شده و ما آخر به آنجايی که آرزويمان بود می‌رسيديم. يدک کش همينطور به حرکت خود ادامه می‌داد...» قسمت هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


قطع ارتباط دوبه با یدک‌کش و سرگردانی بر امواج دریا

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «محمود ستوده» ۱۹ شهریور سال ۱۳۳۵ در روستای خیرآباد شهرستان فسا دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در روستا‌های خیرآباد کوشک قاضی و دوره متوسطه را در هنرستان شهید رجایی فسا گذراند. خرداد سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ دیپلم شد و در شهریور همان سال به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. او متاهل بود و ۳ فرزند داشت. 
شهید ستوده در جبهه معاون فرماندهی تیپ المهدی بود و در عملیات والفجر، والفجر ۲ ، خیبر و بدر شرکت کرد و سرانجام ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ با سمت جانشینی ۳۳ المهدی به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای خیرآباد فسا به خاک سپرده شد.

متن خاطره خودنوشت «۷» :

بعد از خواندن نماز مغرب و عشا ساعت 9 شب به وسيله دوبه ای که توسط يک يدک کش حمل می‌شد از اسکله ماهشهر به سمت آبادان حرکت کرديم. من رفتم و از مسئول يدک کش سوال کردم: می‌بخشيد تا آبادان چقدر راه است؟ گفت: چيزی حدود دوازده ساعت.

 تعداد افرادی که در دوبه بوديم حدود يکصد نفر می‌شد و همه خوشحال بوديم از اينکه اين همه دردسر و سردرگمی رفع شده و ما آخر به آنجايی که آرزويمان بود می‌رسيديم. يدک کش همينطور به حرکت خود ادامه می‌داد.

 داخل دوبه‌ای که ما بوديم مقداری آرد و کنسرو و اقلام ديگر موجود بود که برای مردم آن منطقه حمل می‌شد همينطور که هر کس در افکار خودش غوطه‌ور بود ناگهان متوجه شدم که يدک کش حرکت نمی‌کند. البته همه بچه‌ها  متوجه اين قضيه شده بودند وقتی از ناخدای يدک کش سوال کرديم ايشان گفت: طنابی رفته داخل پروانه يدک کش و موتور آن را از کار انداخته است.

 چند نفر از خدمه‌های يدک کش به داخل آب رفتند تا اينکه بتوانند يک کاری انجام دهند پس از حدود يک ساعتی که اين عمل انجام شد متوجه شديم که دوبه دارد از يدک کش فاصله می‌گيرد و آن‌وقت فهميدم خدمه‌ای که رفته پروانه موتور را آزاد کند گره طناب اتصال دو به را به يدک کش را باز کرده و دو به را بر امواج دريا سپرده هيچ کس کاری از دستش بر نمی‌آمد يدک کش که از کار افتاده بود و نمی‌توانست حرکت کند و دوبه ما هم که نيروی محرکه‌ای نداشت. 

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه