شهید دفاعمقدس۱۲ روزه که دعوت به پشتیبانی از ولایت فقیه میکند+ دستخطِ شهید

به گزرش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید مهدی قهرمانی سال ۱۳۷۹ در شهرستان رباط کریم چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را ادامه داد. با شروع جنگ ۱۲ روزه به عنوان یکی از نیروهای هوافضای سپاه پاسداران در تاریخ چهارم تیرماه به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع وطن «مهدی قهرمانی» را در ادامه میخوانید:
«بسم رب الشهداء»
«صل الله علی مولانا و ابانا و مقتدانا، القائد علی ابن ابی طالب» علیه السلام
از حقیر مهدی قهرمانی به عزیزانی که این سیاهه را میخوانند یا میشنوند:
وقت تنگ است و جای حرف زدن بیش از اندازه نیست پس بیدرنگ اصل حرفهایم را میزنم. من از مادرم فاطمه (س) آموختم امام زمانم را تنها نگذارم گر چه در میدان غبار آلود فتنه تنها بمانم. حال که امام زمانم از دیدگان ما غائب است بر من واجب است تحت الامر نائب بر حق ایشان یعنی حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) باشم.
من در جایگاه نصیحت نیستم، اما از دوستانم و کسانی که میشناسم عاجزانه درخواست دارم که پشت ولی فقیه را خالی نکنند حتی یک لحظه و به این راه اندازه سر سوزنی شک نکنند.
از پدر و مادرم طلب حلالیت ویژه دارم، چرا که آنگونه که باید از آنها فرمانبرداری نکردم و گاه زحمت دادم و خاطرتتان را آزرده کردم.
از دوستان و رفقا و همه کسانی که همدیگر را میشناسیم خواهش میکنم حلالم کنند و اگر دین من برگردن کسی است در صورت پیدا کردن لیاقت شهادت، آن طرف شفاعتشان میکنم. انشاالله.
از محمدجواد داداش گلم خواهش میکنم به درسهایش اهمیت جدی بدهد، گوشاش به دهان بابا و مامان باشد و در مسیر ولایت قدم بردارد.
محمدجواد باید جای من راهم پُرکند، انشاالله... این را هم اگر نگویم بیمعرفتی کردهام؛ رفقا، از بیرق مکتب العباس (ع) دست نکشید، آبادش کنید تا دنیا و آخرتتان به دستان پسر خانم امام البنین (س) آباد شود.
این متن برای خانوادهام:
بابا، خیلی دوستت دارم، من رو اگر در جایگاه فرزندی برایت کوتاهی کردم ببخش... خیلی وقتها خواستم بگویم دوستتدارم امام خجالت میکشیدم؛ اگر لیاقت شهادت پیدا کردم، نگذار مامان بیقراری کند. نوکرتم به مولا...
مامان، میدونم گوش نمیدی و گریه و بیقراری میکنی، ولی جان من اگر من شهید شدم خوشحال باش، اونطرف برایت جبران میکنم. دمت گرم بابت نگرانیهات، غصه خوردنات، شب بیداریهات، خلاصه حلال کن دیگه، چند سال مهمونت بودم اذیت کردیم. خاکتم، خاک کف پاهات.
محمدجواد، صفحه قبل برات نوشتم یکم ولی اینم بهت میگم که خیلی دوست دارم دامادیتو ببینم و به اون آرزوت که خودت دوست داری برسی رو با چشام ببینم (آرزوی شغلیت). اما اگر تلاش نکنی بهش نمیرسی، حرفای بابا و مامان رو زمین ننداز. دستشون رو ببوس همیشه. داداش کوچیکه عاشقتم.
مخلص همتون هستم.
«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ» سوره آل عمران آیه ۹۲
انشاالله شهادت، نهم مهرماه ۱۴۰۳/ امضاء
انتهای پیام/