علیرضا در برابر بهت من به شهادت رسید

به گزارش نوید شاهد همدان، حاجی علی حمزه یکی از ازادگانی است که آخرین لحظات زندگی شهید «علیرضا الهیاری خندان» را در کنار او بوده و خاطراتی تلخ از این شهید عزیز به یاد دارد.
وی تعریف میکند: در اول مهرماه که به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم ما را به استخبارات بردند و دنبال پاسدارها میگشتند تا آنها را به شهادت برسانند.
در استخبارات انواع و اقسام شکنجهها به اسرا تحمیل میشد. در زیرزمینی تاریک محبوس بودیم، گهگاهی که میخواستم حرف بزنم علیرضا مانع میشد و میگفت عراقیها میفهمند ما پاسدار هستیم، به او میگفتم آنها از کجا میفهمند ما پاسداریم ولی او نگران بود و میترسید جاسوسها از حرفهای ما پی به شغل و ماهیت ما ببرند. من و علیرضا دوست و همشهری بودیم و او نگران حال من بود.
۳۱ مهرماه بود که به سلول ما آمدند و دوباره ما را بردند، بازجوییها شروع شد از علیرضا خواستند که خود و دوستانمان را لو بدهد که چه کاره هستیم ولی علیرضا از پاسخ دادن خودداری کرد و جلوی چشمانم تیر خلاص را به او زدند و در مقابل بهت من پلاستیک سیاه رویش کشیدند و او را در چاهی که در استخبارات بود انداخته و رویش را پودر ریختند.
۴۵ سال از آن روزها میگذرد و لحظه شهادت رفیق شفیقم لحظهای از جلوی چشمانم دور نمیشود. علیرضا میتوانست برای رهایی ما را لو بدهد و جان خود را نجات دهد ولی تا اخرین لحظه سکوت کرد.
انتهای پیام/