آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۳۹۲۰
۱۱:۱۲

۱۴۰۴/۰۸/۱۲
خاطراتی از شهید «محمود مرادی» منتشر شد

شهادت را می‌خواست، نه برای نام که برای سرافرازی در برابر امام حسین (ع)

امیر نونهال همرزم شهید «محمود مرادی» نقل می‌کند: تنها آرزویش این بود که در هنگام شهادت بدنش تکه تکه شود و بدین شکل ارزش شهادت را داشته باشد و شرمنده امام حسین (ع) و یارانش نشود.


به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «محمود مرادی» یکم فروردین ماه ۱۳۴۱، در روستای قلعه حسن از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش رقیه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته جغرافیا بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی ماه ۱۳۵۹، با سمت تک تیرانداز در تنگه حاجیان بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

شهادت را می‌خواست، نه برای نام، که برای سرافرازی در برابر امام حسین (ع)


امیر نونهال همرزم شهید «محمود مرادی» نقل می‌کند: من و شهید در سال ۱۳۵۹ در جبهه‌های سر پل ذهاب و گیلان غرب با هم بودیم، شهید از پاسداران روشن فکر، منطقی و دانشجو بود. شهید بسیار صبور و هر مشکلی که برایش پیش می‌آمد با صبوری آن را حل می‌نمود. او همیشه دعای امام سجاد (ع) را در سنگر برایمان می‌خواند. او دانشجوی رشته جغرافیا بود، اما در تمام زمینه‌ها حتی در مورد جنگ اطلاعات کاملی داشت و هیچوقت در مقابل دشمن کم نمی‌آورد، مسئولیت تمام کار‌ها را بر عهده می‌گرفت و اگر برای بچه‌ها مشکلی پیش می‌آمد با درایت و تدبیر خود آن‌ها را حل می‌کرد. شب یلدای سال ۱۳۵۹ بود، ما در جبهه دالاهو بودیم که ناگهان دشمن به ما حمل کرد در مقابل حملات دشمن از خود رشادت‌های زیادی نشان داد و دشمن را مجبور به عقب نشینی کرد. 
شهید مرادی در مجموعه ما از همه جلوتر بود، طوری که درست در مقابل توپخانه عراقی‌ها در پشت یک سنگ بزرگ کمین کرده بود که توپخانه آنها را از بین ببرد، ناگهان صدای رگبار گلوله آمد و شهید مرادی به همراه تعدادی از رزمندگان که در پشت آن سنگ کمین کرده بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و شهید به همان صورتی که آرزویش بود به شهادت رسید. شهید مرادی همیشه می‌گفت: تنها آرزویم این است که در هنگام شهادت بدنم تکه تکه شود و بدین شکل ارزش شهادت را داشته باشم و شرمنده امام حسین (ع) و یارانش نشوم. 
شهید، بلبل نواخوان جمع یاران بود؛ با صدایی دلنشین در محافل معنوی می‌خواند و در معارف دینی دستی توانا داشت. شب آخری که فردای آن روز عملیات بود، محمود با صدای دلنشین برایمان دعای کمیل و دعای امام سجاد (ع) را قرائت نمود، من، شهید مرادی و شهید سنگدوینی بعد از اتمام دعا با هم عکس گرفتیم. 
انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه