نوجوانی که خانه دلش را در بهشت بنا کرد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، زندگینامه شهدای نوجوان، قصههای نابی از ایمان زودرس و بلوغی فراتر از سن و سال است. شهید محمد دالایی از همین ستارگان کمسن و سال آسمان امنیت ایران بود که دلش به جای کودکانههای دنیا، آسمان را نشانه رفت.
او در سال ۱۳۴۹ در خانوادهای مذهبی و مؤمن در روستای قورچیباشی از توابع خمین به دنیا آمد. آرام، متین و سرشار از عشق الهی بود. همراه با پدر نماز میخواند و از همان دوران کودکی به قرآن دل سپرده بود. مدرسه را تا دوم راهنمایی ادامه داد اما آنچه بیش از هر چیز او را صیقل میداد، نماز اول وقت و توصیه همیشگیاش به خواندن قرآن بود.
با وجود سن کم، در روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی، کنار مردم در تظاهرات حضور داشت و شوق دیدار امام خمینی (ره) در چشمانش برق میزد. بعد از پیروزی انقلاب، برای فراگیری علوم دینی و زبان عربی راهی قم شد و هرگاه فرصتی پیش میآمد در کشاورزی به پدر کمک میکرد.
با آغاز جنگ تحمیلی، در پایگاه مقاومت شهید بهشتی روستا ثبتنام کرد و مسئولانه شبها به نگهبانی و گشت میرفت. اما روح بزرگش قانع به پشت جبهه ماندن نبود. روزی که شانزدهساله شد، دیگر مانعی در برابرش نبود. پدرش خواست که بماند و در ساخت خانه کمک کند، اما پاسخ محمد لرزه بر جان خانوادهاش انداخت:
«خانه این دنیا به درد من نمیخورد... من از خدا جایی خواستهام که همه آرزویش را دارند؛ بهشت خانه ابدی من است.»
پس از پایان دوره آموزشی در اراک، به گردان امام حسین از لشکر مهندسی رزمی ۴۲ قدر پیوست و رهسپار خط مقدم شد. در جریان عملیات پدافندی شلمچه، در هفتم آبان ۱۳۶۶، شجاعانه جنگید و به آرزوی دیرینش، شهادت، رسید.
پیکر مطهر این نوجوان عاشق خدا، در زادگاهش قورچیباشی به خاک سپرده شد تا خاک این سرزمین همیشه معطر به یاد او باشد.
محمد رفت تا ثابت کند مردانگی سن نمیشناسد و سنجش قد آدمی به بلندی آرمانهای اوست.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی