تکتیرانداز ۱۵ سالهای که تمام تیرهایش به سمت آسمان هدف رفت
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، در روزهای سخت دفاع مقدس، نوجوانانی پیدا شدند که قامتشان کوتاهتر از آرزوهایشان بود، اما همتشان بزرگتر از بسیاری مردان جنگ. شهید حمید محمودی یکی از همان دلیران کمسنوسال بود که نامش بر صفحه حماسهها جاودانه شد.
او بیستونهم آبان ۱۳۵۰ در شهر اراک به دنیا آمد و در سایه خانوادهای مؤمن و مذهبی بالید. پیش از آنکه سنش به ۷ سال برسد، با آیات نور انس گرفته بود و معلم قرآنش از استعداد و اخلاقش رضایت کامل داشت. دوران ابتدایی را در مدرسه رزمندگان اسلام گذراند و سپس تا سوم راهنمایی در مدرسه شهید خالد استانبولی ادامه تحصیل داد. عشق به امام خمینی (ره) از همان کودکی در قلبش ریشه داشت.
سنش برای حضور در جبهه کافی نبود، اما شوق دفاع از اسلام لحظهای رهایش نمیکرد. شناسنامه را دستکاری کرد، رضایتنامهای تهیه کرد و عازم شد. در قرارگاه کارچان آموزش دید و در شنا و دورههای رزمی رتبه نخست را کسب کرد. جوانی زرنگ، چابک، جسور و پایبند به آرمانهای انقلاب.
چهار ماه نخست حضورش در جبهه پر از دلتنگیها و دلدادگیها بود؛ در نامههایش حال همه را میپرسید و آخر هر نامه با شعار «نه شرقی، نه غربی، جواب نامه برقی!» دعای پیروزی رزمندگان را تکرار میکرد. بعد از مرخصی کوتاهی نزد خانواده، دوباره به سردشت بازگشت؛ این بار با عنوان بسیجی گردان جندالله.
پنجم آبان ۱۳۶۶، هنگام درگیری با گروهکهای ضدانقلاب، تقدیرش به پرواز رقم خورد؛ روزهایی مانده به شانزدهمین سالروز تولدش. قصه تیر چهاردهم او نیز روایتی عجیب و بهیادماندنی شد؛ تیری که شب قبلش در خواب برادر نمایان شده بود و فردای آن روز هنگام آخرین وداع، خود را نشان داد. همان تیر خلاصی که بر سرش نشسته بود؛ تعداد تیرهایی که بر پیکرش نقش بسته بود، به نام چهارده معصوم.
پیکر پاک این نوجوان قهرمان، پس از وداعی اندوهناک در بهشت زهرا (س)، در گلزار شهدای شهر اراک آرام گرفت.
حمید رفت، اما یاد نوجوانی که دیوار محدودیت را شکست و به وسعت آسمان رسید، همیشه در این خاک جاری خواهد بود.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی