آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۳۲۹۳
۱۵:۴۸

۱۴۰۴/۰۸/۰۴

معرفی کتاب/ «ما که خندان می‌رویم»

کتاب «ما که خندان می‌رویم» کارنامۀ مستند گردان مالک‌اشتر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در دفاع مقدس، به قلم «گلعلی بابایی» نگارش شده و توسط نشر ۲۷بعثت به چاپ رسیده است.


به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، جدیدترین اثر گل‌علی بابایی، نویسنده و پژوهشگر معتبر حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس، با عنوان «ما که خندان می‌رویم»، منتشر شد. این کتاب به طور خاص به کارنامه عملیاتی گردان مالک‌اشتر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) می‌پردازد و به همت انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است.

این اثر، روایتی تحلیلی و مستند از شکل‌گیری و حضور گردان مالک‌اشتر در عملیات‌های مهم دفاع مقدس است؛ گردانی که در زمستان سال ۱۳۶۰ به دستور سردار احمد متوسلیان تشکیل شد و از همان آغاز در حساس‌ترین محورهای جبهه‌های جنوب و غرب نقش‌آفرینی کرد. کتاب حاضر در ۶۸۸ صفحه و طی ۳۱ فصل تنظیم شده و محدوده زمانی رویدادهای آن از فروردین ۱۳۶۱ تا اسفند ۱۳۶۳ را دربر می‌گیرد.

معرفی کتاب/ «ما که خندان می‌رویم»

گلعلی بابایی در مقدمه اثر یادآور می‌شود که نگارش این کتاب، حاصل سال‌ها پژوهش میدانی و جمع‌آوری اسناد و گزارش‌های رزمی گردان است. او با بهره‌گیری از گفت‌وگوهای مستقیم با رزمندگان و فرماندهان، تلاش کرده کارنامۀ این واحد رزمی را به‌صورت جامع و مستند بازآفرینی کند.

کتاب «ما که خندان می‌رویم» علاوه بر بازخوانی عملیات‌های بزرگ فتح‌المبین، بیت‌المقدس، مسلم بن عقیل (در دو مرحله)، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ و ۴، و نبردهای آبی‌خاکی خیبر و بدر، به بررسی بازسازی و تجدید سازمان گردان پس از شهادت فرماندهان و نیروهایش نیز می‌پردازد. ترکیب دقیق داده‌های اسنادی با روایت‌های شاهدان عینی، به کتاب ساختاری زنده و پرکشش بخشیده است؛ تا جایی که خواننده خود را در دل وقایع می‌بیند، نه صرفاً در مقام تماشاگر تاریخ.

در بخشی از این کتاب آمده است:

«حلقه ضامن نارنجک دستی لیمویی را کشیدم و آن را به داخل سنگر دوشکاچی پرتاب کردم. با انفجار نارنجک، تیربارچی بعثی درجا به هلاکت رسید. فوراً روی پایم ایستادم و سلاح‌ام را به طرف هشت نفر نیرویی که داخل آن سنگر بودند، نشانه گرفتم و بدون فوت وقت ماشه را چکاندم، امّا… تفنگ گیر کرد. دو نفر از نیروهای دشمن تا این صحنه را دیدند، به طرفم دویدند. یکی از آن‌ها را مانند بزغاله‌ای از زمین بلند کردم و به خاک انداختم. دستم را بر گلویش گذاشته بودم و فشار می‌دادم، که نفر دوّم از پشت، شانه‌هایم را گرفت.»

در کنار روایت‌های متنی، حدود یک‌سوم کتاب به بازنمایی تصویری از عملیات‌ها، نقشه‌ها، یادداشت‌های میدانی و چهره‌های رزمندگان اختصاص دارد. این بخش‌ها بر پایه اسناد رسمی لشکر و منابع آرشیوی تنظیم شده‌اند و پیوند میان مستندنگاری و روایت شخصی را به‌خوبی برقرار می‌کنند.

بابایی در انتخاب عنوان کتاب نیز به آیۀ ۱۶۹ سورۀ آل عمران اشاره کرده و «ما که خندان می‌رویم» را برگرفته از توصیف قرآنی شهیدان دانسته است؛ کسانی که زنده و شاد در جوار پروردگارند. از نگاه او، خنده در عنوان کتاب نماد ایمان، آرامش و یقین رزمندگانی است که با لبخند قدم در میدان نبرد گذاشتند.

 

 

 

 

 

 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه