آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۷۵۹
۱۲:۵۷

۱۴۰۴/۰۷/۲۷
شهید رحمت‌الله بهاری

از امامزاده تا خط عشق؛ شهیدی که آرزوی بغل‌گرفتن حرم حسین(ع) داشت

رحمت‌الله بهاری، که کودکی‌اش را پس از از دست دادن مادر در دامن خانواده گذراند و از نوجوانی در پاسداری و مجالس دینی فعال بود، در بیست‌وششم مهرماه ۱۳۶۱ در حالی که بارها از جبهه بازمی‌گشت و هر بار با عشق بیشتر به میدان بازمی‌گشت، سرانجام در راه آرمان‌های انقلاب به فیض شهادت نائل آمد. او که همواره آرزو داشت مرقد حضرت حسین(ع) را در آغوش گیرد، پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.


به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید رحمت‌الله بهاری در بیستم آبان‌ماه سال ۱۳۴۴ در بیمارستان ولی‌عصر (عج) اراک چشم به جهان گشود. هنوز ساعاتی از تولدش نگذشته بود که مادر مهربانش دار فانی را وداع گفت و نوزاد کوچک را در آغوش پدری داغ‌دیده و خانواده‌ای پرمشقت بر جای گذاشت. خواهر بزرگ‌ترش که تنها دوازده سال داشت، از تحصیل بازماند تا پرستاری و نگهداری از برادر نوزادش را برعهده گیرد.

از امامزاده تا خط عشق؛ شهیدی که آرزوی بغل‌گرفتن حرم حسین(ع) داشت  

رحمت‌الله دوران کودکی آرامی داشت و از همان خردسالی به عبادت و نماز علاقه‌مند بود. پدرش روایت می‌کند: «وقتی چهار ساله بود، هرگاه برای نماز می‌ایستادم کنارم می‌آمد و با همان زبان کودکانه به رکوع و سجود می‌رفت.» او تحصیلاتش را تا پایه سوم راهنمایی ادامه داد و در خانه و مدرسه به خوش‌رفتاری و ادب شهره بود.

با آغاز نهضت انقلاب اسلامی، عشق به امام و آرمان‌های انقلاب در دل او شعله‌ور شد. در تمامی راهپیمایی‌ها و شعارها شرکت می‌کرد و حتی در کوچه و خانه، صدای شعارهای انقلابی‌اش طنین می‌انداخت. پس از پیروزی انقلاب، عضو پایگاه ۱۵ حزب‌الله در امامزاده اراک شد و شب‌ها به نگهبانی و خدمت در بسیج می‌پرداخت. با گذر زمان تصمیم گرفت برای آموزش نظامی به پادگان حمزه سیدالشهدا(ع) در تهران برود و پس از گذراندن دوره آموزشی به اراک بازگشت تا بار دیگر در مسجد و امامزاده خدمت کند.

رحمت‌الله بهاری روحی خستگی‌ناپذیر داشت. اهل دعا و راز و نیاز بود، در نمازهایش همیشه دعای توسل می‌خواند و برای سلامتی امام خمینی(ره) دعا می‌کرد. در نماز جمعه‌ها حضور منظم داشت و آرزو می‌کرد روزی بتواند در جبهه‌ها در کنار یاران حسین‌گونه‌اش بجنگد. تا اینکه با اجازه پدر و رضایت خانواده، به جمع رزمندگان پیوست.

در جبهه به شجاعت، نظم و ایمان معروف بود. چند ماهی در خط مقدم حضور داشت تا آنکه در اثر موج انفجار از ناحیه چشم و گلو مجروح شد و مدتی در بیمارستان تبریز بستری بود. با وجود مجروحیت، استراحت را تاب نیاورد و دوباره راهی جبهه شد. در مرخصی‌ها نیز آرام نداشت؛ شب‌ها در امامزاده و مساجد شهر به دعا و ذکر می‌پرداخت و گاه در حیاط خانه بر روی موکت و پتوی ساده می‌خوابید تا به یاد همرزمانش در سنگرها باشد.

در یکی از آخرین دیدارها، پدرش او را سه بار از زیر قرآن عبور داد و با دلی لرزان بدرقه کرد. رحمت‌الله گفتنی‌تر از همیشه بود و چنان وداعی کرد که گویی دلش می‌دانست این بار بازگشتی در کار نیست. چندی بعد خبر رسید که در بیمارستان آیت‌الله کاشانی اصفهان بستری شده است، اما او حتی در زمان نقاهت نیز به محض ترخیص، بی‌درنگ به جبهه بازگشت. سرانجام در بیست‌وششم مهرماه سال ۱۳۶۱، در راهی که سال‌ها از آن سخن گفته بود، در عملیات‌های دفاع مقدس به فیض شهادت نائل آمد.

شهید بهاری همیشه می‌گفت: «آرزوی من این است که مرقد مطهر حضرت امام حسین(ع) را در آغوش بگیرم.» شاید خداوند همان آرزو را به گونه‌ای دیگر برآورده ساخت و روح پاکش را به آغوش ملکوت و سیدالشهدا رساند. پیکر مطهرش، بسیجی گردان موسی بن‌جعفر(ع)، با شکوهی وصف‌ناپذیر در گلزار شهدای اراک به خاک سپرده شد.

در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود:
«مرا با لباس به خاک بسپارید تا با لباس شرافت نزد ائمه اطهار بروم. پدرم گریه نکند، زیرا روح من در عذاب است. برادرانم افتخار کنند که چنین برادری داشتند و خواهرانم گریه نکنند که با اشک، روحیه مردم ضعیف می‌شود. آن‌ها که رفتند، کار حسینی کردند و آن‌ها که ماندند، باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدند...»

یاد و نام شهید رحمت‌الله بهاری، جوان مؤمن، عاشق دعا و خدمتگزار انقلاب، تا همیشه در دل مردم اراک زنده خواهد ماند.

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه