برگی از زندگی جوان مؤمن اراکی که در نخستین روزهای جنگ جاودانه شد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، گرداگرد شمع عشق، پروانههای بیشماری در پروازند و شهید محمدجواد جلالوندی یکی از عاشقان طوافکننده در این حریم نور بود. او شهادت را تنها یک واژه نمیدید؛ برایش «شهادت» نه یک حادثه، بلکه یک واقعه بزرگ، یک فتحالفتوح و وصال جاوید بود. در نگاه او، جان دادن در راه خدا معاملهای الهی بود که تنها دلهای پاک از پس آن برمیآمدند.
بر سجادهی عشق، سر نهاد و سجدهاش بر آستان حضرت حق، از اخلاص و صفایی حکایت داشت که تنها در چهرهی عاشقان راستین دیده میشود. روحیهی ایثار و مجاهدت را از مکتب سیدالشهدا (ع) آموخته بود و حاضر نبود گوهر ایمان و شجاعت را با هیچ متاعی از دنیا معاوضه کند. او به روشنی دریافته بود که خداوند خود خریدار جانهای مؤمنان است:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ» (توبه، ۱۱۱)
محمدجواد در شب عید سال ۱۳۳۸، در حالی که مردم شادمان از تحویل سال نو بودند، در خانوادهای مؤمن و زحمتکش در روستای جمالکه از توابع اراک چشم به جهان گشود. تولدش، شور و برکتی دوچندان برای خانواده به همراه داشت. پدرش، مشهدی محمدابراهیم، با شوق قدمهای فرزند را به فال نیک گرفت و او را مایهی روشنایی خانه دانست.
محمدجواد دوران کودکی خود را در اراک سپری کرد و تا پایهی پنجم ابتدایی به تحصیل پرداخت. اما بهدلیل مشکلات معیشتی، تحصیل را نیمهکاره رها کرد تا با کار و تلاش در بازار، یاریگر خانواده باشد.
او جوانی بود خوشاخلاق، متواضع، مطیع پدر و مادر و در میان مردم به ادب و خلوص شناخته میشد. هیچگاه صدایش در برابر والدین بلند نمیشد و رضایت آنها را رضایت خدا میدانست.
با آغاز جنگ تحمیلی، صدای نخستین گلولهها در خرمشهر ندای وظیفهای الهی را در گوشش طنینانداز کرد. بیدرنگ به عنوان بسیجی داوطلب راهی جبهههای جنوب شد تا از میهن و آرمانهای انقلاب دفاع کند. تنها پنج روز پس از اعزام، در همان روزهای آغازین جنگ، در خرمشهر قهرمان به مقام رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش جاودانه در آغوش خاک ماند.
او رفت تا بماند؛ و نامش، در دفتر عاشقان راه خدا ماندگار شد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی