از کارگری در تهران تا جبهههای فکه؛ روایت جانباز عزتالله ریگایی از ایمان، تکلیف و ایثار
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، در این روایت صمیمی، عزتالله ریگایی از روزهای ساده و صادقانه زندگی در روستای امامزاده وجان سخن میگوید؛ از پدری کارگر که با تلاش فراوان فرزندانش را به درس و ایمان تشویق کرد و از مهاجرتش به تهران برای کمک به خانواده. او در فضای مذهبی پیش از انقلاب با جریانهای ضد رژیم پهلوی آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب، با تأسیس پایگاه مقاومت شهید طباطبایی، سالها در بسیج و خدمت به مردم فعالیت کرد. سرانجام با شنیدن ندای امام خمینی (ره) مبنی بر واجب بودن حضور در جبههها، تصمیم گرفت خود نیز عازم میدان نبرد شود. او با وجود داشتن همسر، دو دختر خردسال و والدین سالخورده، با دلی پر از ایمان راهی فکه شد و در کنار شهیدان بزرگواری چون عباس میرهادی خدمت کرد. روایت او تصویری واقعی از مردانی است که در عین سادگی، بزرگترین حماسهها را رقم زدند و نامشان در حافظهی تاریخ این سرزمین جاودانه شد.