آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۳۳۹
۲۳:۰۱

۱۴۰۴/۰۷/۲۴
سردار سرلشکر پاسدار شهید «حاج حسین همدانی» (ابووهب)؛

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

دعایش همه جا این بود: «ای خدای شهیدان و‌ای خدای بزرگ! از ما راضی باش و ما را بر سر سفره شهیدان مهمان کن» این «حبیب» سپاه و «حبیب ابن مظاهر» حرم اهل بیت (ع)، از اولین روز‌های رودررویی انقلاب با دشمنان میهن و مردم در کردستان مظلوم، سبزپوش سپاه شد و در تمام هشت سال جنگ در کلیدی‌ترین جایگاه‌های فرماندهی عملیاتی و میدانی و سال‌ها بعد در جبهه مقاومت، سردار مدافعان حرم بود و تا هنگام شهادت بدست سفاکترین شقاوت‌پیشگان سلفی و تکفیری، در سنگر ماند و خط مقدم جهاد را فرماندهی کرد. کسی که رهبر، او را «قله بسیج» نامید، از جوانی مقیم حریم این «حرم» بود و موسپید و پیر دِیر این طریق شد؛ از «بازی دراز» و «تنگه چهار زبر»، تا مقتل «حلب» که سکوی پرواز او بود.


 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

به گزارش نوید شاهد، شانزدهم مهر 1394 در حلب، سرداری از خاک به افلاک پرکشید که در همه عرصه های فداکاری در راه حفظ ایران و اسلام و جبهه اقتدار و عزت، فداکاری و حماسه سازی خود را ثبت تاریخ کرده است؛ از کردستان و بازی دراز تا خین و هورالعظیم و از تنگه چهارزبر تا سوریه و حلب در خط مقدم جهاد با حرامیان تکفیری و شیاطین داعشی که می خواستند نقشه منطقه را تغییر دهند، او تجسم صادق و کاملی از معرفت جهاد و سلوک شهادت است. حبیب حرم، بی دلیل اینهمه محبوب نشد! کسی که فرمانده و مقتدایش او را شاخص و طرازی برای تفکر و منش بسیجی دانسته بود؛ کسی که مانند یک قله از دور برای همه راهروان این طریق، می درخشد و نشان راه است...

از عشق به کشتی و کتابهای پلیسی و کارآگاهی تا پیوستن به انقلاب

سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج «حسین همدانی» زاده بیست و چهارم آذر ۱۳۲۹ در شهر آبادان از یک خانواده اصالتا همدانی بود. پدر او از کارکنان پالایشگاه آبادان بود که در سال ۱۳۳۲ در بیمارستان شرکت نفت درگذشت. بدین‌ترتیب حسین در ۳ سالگی به اتفاق خانواده به دیار پدری خود همدان مراجعت کرد و دوران کودکی و تحصیل را در این شهر با کار کردن در مغازه عطاری و کارگاه نجاری سپری کرد. شرکت در هیئت‌های مذهبی او را با خط فکر گروه‌های انقلابی آشنا کرد و مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. بعد از ترک تحصیل راهی تهران و آنجا مشغول به‌کار شد و با اوج گرفتن انقلاب به صف انقلابیون پیوست.  سردار شهید حسین همدانی از دهه‎ 40 به ورزش کُشتی علاقه داشت و جهان پهلوان غلامرضا تختی چهره محبوب او بود. بعد از مهاجرت به تهران در باشگاه دخانیات ثبت نام کرد اما به دلیل مسئولیت تأمین معاش خانواده نتوانست کشتی گیری را به صورت حرفه ای دنبال کند. کوه نوردی از دیگر علایق ورزشی او بود. او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به مطالعه ژانر پلیسی علاقه داشت و داستان های «فردریک فورسایت» و «آگاتا کریستی» را خوانده بود. در اواخر دهه چهل، کتاب «ابوذر غفاری» از نویسنده مصری «عبدالحمید جودت السحار» با ترجمه دکتر علی شریعتی را خواند. به گفته خودش این کتاب او را تحت تاثیر جریانات مبارز علیه رژیم شاه قرار داد.

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

تاسیس سپاه همدان، پاکسازی کردستان، فرماندهی عملیاتهای «مطلع الفجر»  

سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان همدان را در کنار بانوی فداکار و پرصلابت انقلاب، مرحومه مرضیه دباغ، ، پایه گذاری و تأسیس و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران منطقه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمد و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، شناخت کاملی از آنها داشت. در جریان کودتای نوژه در خنثی سازی این توطئه و در ماجرای غائله کردستان نیز از مدافعان این پاره تن ایران در برابر فتنه تجزیه طلبان آدمکش و آشوبگر بود که به تحریک دشمن از آنسوی مرزها، بحران و بی ثباتی را در داخل با عناوین مختلف همچون خودمختاری و با نیت حقیقی تجزیه غرب کشور و تنش آفرینی کلید زده بودند. با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه ای درنگ نکرده و بار دیگر، راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف مجاهدان جبهه حق پیوست و پس از آن در جبهه جنوب، فرماندهی عملیات‌های مطلع الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد.

فرماندهی عملیاتی از «بازی دراز» تا «فتح المبین» و «بیت المقدس»

همدانی از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبهه غرب بود و خاطرات خود را از این نبرد در کتابی تحت عنوان «تکلیف است برادر» ثبت و تدوین کرده است. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب، نقطه عطف دیگر زندگی حسین همدانی است. پس از مدتی به همراه حاج احمد متوسلیان، شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش داشت. در دو عملیات بزرگ و سرنوشت ساز فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر را آزمود و از فاتحان خرمشهر گردید و پس از تشکیل یگان‌های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد با دشمن بعثی شد.

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

فرماندهی «لشکر قدس گیلان»، معاونت اطلاعات و عملیات «قرارگاه قدس»، حماسه آفرینی در «مرصاد» 

موفقیت های رزمندگان اسلام در سایه فرماندهی این سردار رشید، سبب شد تا فرماندهان روز به روز بیشتر به او اعتماد کرده و مسئولیت های سنگین‌تری را یکی پس از دیگری به او بسپارند. قبل از عملیات‌های بزرگ کربلای 4 و کربلای 5، سردار حسین همدانی به فرماندهی «لشگر ۱۶ قدس گیلان» انتخاب شد تا توفیق خدمت به کشور را به همراه شیرمردان شمال در کارنامه خود ثبت کند. از دیگر مسئولیتهای مهم او، می‌توان به معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، اشاره کرد. فصل درخشان پایانی حضور او در فرماندهی میدانی جنگ، در عملیات غرور آفرین مرصاد و مجاهدت هایش در مصاف با منافقین کوردل بود.

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

سرداری با دو نشان «فتح» در مهمترین مسئولیتهای فرماندهی سپاه

پس از دفاع مقدس نیز در جایگاههایی محوری چون: فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و فرماندهی لشکر ۴ بعثت، رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران، جانشینی فرماندهی نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)، مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جانشین سازمان بسیج مستضعفان، عضویت در هیات امنای هیات رزمندگان و فرماندهی سپاه محمد رسول الله (ص) تهران انجام وظیفه کرد. او بخاطر شجاعت و شایستگی خود دوبار از دست رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا نشان عالی «فتح» را دریافت کرد. به گفته یکی از دوستان نزدیک سردار: «حضرت آقا بعد از ماموریت‌ها به سردار همدانی می‌گفتند برای حفظ شما دعا می کنم، سردار هم گفته بود توجه شما خستگی را از تن ما در می‌آورد.» او حبیب و محبوب آقایش بود. 

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

مشتری ناشناس و همیشگی درس اخلاق «حاج آقا مجتبی»!

سال 69 همدانی فرمانده سپاه همدان بود. او بعد از بازگشت آزادگان به ایران، در نامه ای به محسن رضایی فرمانده کل وقت سپاه، خواستار آن شد که با بازگشت فرمانده سابق سپاه همدان از اسارت به کشور، سمت خود را تحویل او دهد. بعد از شهادت حسین همدانی، تصویری از او در مسیر پیاده روی نجف به کربلا در اربعین سال 93 در شبکه های مجازی منتشر شد. حضور بی محافظ و بی تشریفات یک سردار در این مسیر مورد توجه زیاد کاربران قرار گرفته بود. شرکت در جلسات درس اخلاق مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی از علاقمندی‌های او در دوران سکونتش در خیابان ایران بود. در سالهای جنگ، خود را مقید به سرکشی به خانواده های شهدا و نیروهای خود می دانست. سال ها بعد او به همسر خود پیشنهاد داده بود به خانواده شهدای افغانستانی (فاطمیون) و پاکستانی (زینبیون) مدافع حرم سرکشی کند. حاج حسین در دهه 80 صندوق قرض الحسنه عدل اسلامی را در همدان با کمک خیرین تأسیس کرد. خانم پروانه چراغ نوروزی همسر شهید، یکی از خصلت های برجسته و شاخص او را ارتباط با جوانان می داند. راه اندازی اولین کانون بسیج جوانان در همدان یکی از اقدامات شهید همدانی در همین راستا بود. همچنین به ثبت و ضبط خاطرات و وقایع جنگ، اهمیت بسیار می داد. حاج حسین همدانی یکی از مؤسسان بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس در همدان بود. به روایت یکی از یاران: «سردار همدانی به هنر خواندن و نوشتن علاقه بسیاری داشت و از این راه کارهای فرهنگی انجام می‌داد؛ کتابخانه بزرگی در منزل داشت و همیشه دوستان و جوانان رابه کتاب خوانی سفارش می‌کرد؛ همواره به دوستان کتاب هدیه می‌داد و برای هدایت هر شخصی برایش کتاب می‌خرید. برای کار کردن به درجه، منصب و جایگاه فکر نمی‌کرد و هر جا کار بود اول از همه حاضر می‌شد.»

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

«شیخ طایفه»، «حبیب حرم» شد

ریش سفید سپاه و یادگار دوران دفاع مقدس، تا فتنه و بحران ساخته دست استکبار و صهیونیسم را در منطقه و در سوریه دید، همه سرمایه و سابقه خود را در طبق اخلاص گذاشت و برای حفظ حرم اهل بیت (ع) و حرم ایرانش، به آن میدان پرخون و خطر شتافت. به نقل از «علی ثابت» از نزدیکان شهید: «انتخاب شهید همدانی به عنوان مستشار نظامی در سوریه به دلیل شناخت دقیق سردار قاسم سلیمانی و سرلشکر جعفری از تخصص های وی از زمان دفاع مقدس بود. بعد از شهید شوشتری به سردار همدانی شیخ طایفه می گفتند. محبوبیت زیادی در میان بسیجیان سطح کشور داشتند و دو دوره در کشور جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشتند.»

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

پایه گذار اولین تشکل مردمی در سوریه: «نیروی دفاع وطنی»

سردار شهید حاج حسین همدانی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان جنگ سوریه، فرمانده مجرب و نابغه جنگهای ناهمتراز در غرب‌آسیا شناخته می‌شود. تلاش‌های ارزشمندش در پاسداری از ساحت مقدس حرم حضرت زینب کبری(س) و کمک به تقویت جبهه مقاومت اسلامی زمینه‌ساز نابودی داعش و تکفیری‌ها وشکست نقشه‌های شوم صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها برای تسلط بر منطقه شد. او همدانی در ساماندهی و سازماندهی اولین تشکل مردمی سوریه در برابر فتنه تکفیری، نقش آفرین و جریان ساز بود. او با درک عمیق بحران و مخاطره ایجاد شده در منطقه غرب آسیا و حساسیت راهبردی و ژئوپولتیک سوریه و عواقب وخیم سقوط دولت بشار اسد برای آینده منطقه و محور مقاومت ضد صهیونیستی، که دریافته بود به قطع و یقین، ریشه در تحریکات و توطئه های آمریکا و صهیونیسم دارد و ماهیت آن، مردمی نیست و به بهانه مخالفت و اعتراض، در پی تحقق نقشه بی ثبات سازی و ایجاد ناامنی و حاکمیت جریانهای سلفی و تکفیری است، همه هوشمندی و توان و تدبیر خود را صرف یک مهندسی و طراحی راهبردی برای فرونشاندن و مهار این غائله و فتنه کرد. 

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

طراح الگوی جهاد خودگردان مردمی در محور مقاومت

زمانی که سردار همدانی در سال 1390 وارد سوریه شد، حدود ۸۰ درصد سوریه به دست گروه‌های مسلح تکفیری افتاده، دشمن ۱۱۰هزار نیرو را سازماندهی کرده و حلقه محاصره به کاخ ریاست جمهوری در دمشق نزدیک شده بود.
در این زمان، سردار شهید ظرفیت تشکیل بسیج مردمی را در سوریه شناسایی کرد و بشار اسد را متقاعد کرد تا درب اسلحه‌خانه‌ها را به روی مردمی که برای دفاع آماده هستند، باز کند و با منسجم نمودن و وارد میدان نمودنِ نیروهای داوطلب مردمی در سوریه، نقش بارزی در جلوگیری از پیشروی و باز پس‌گیری مناطق اشغالی از نیروهای تکفیری داشت و سوریه را از سقوط حتمی و قریب‌الوقوع نجات داد. با این تدبیر حاج‌حسین، حدود ۱۰۰ هزار نفر از مردم سوریه در قالب گردان و تیپ سازماندهی شدند و برای دفاع از میهن‌شان جنگیدند. با تلاشهای حبیب حرم، گروه‌های جهادی از کشورهای مختلف همچون زینبیون، فاطمیون و حتی حزب‌الله سوریه تشکیل شد. بسیج نیروهای بومی و وطنی توسط شهید همدانی در سوریه موجب تقویت جبهه مقاومت و دمیدن روح جهاد و شهادت و امید در بین مردم شد و این روش اکنون به عنوان یک الگوی موفق و موثر در یمن و سایر ملت‌های مبارز منطقه، استفاده می‌شود. 

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

تبدیل «مردم» به محور اصلی معادله و مهمترین «سازمان رزم» منطقه‌ای

حجت الاسلام عبدالله حاجی صادقی مسئول نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه قدس در دوران دفاع مقدس، درباره نقش محوری و راهبردی شهید در ماجرای تاسیس نیروی دفاع وطنی سوریه و تشکیل و انسجام بخشیدن به اولین تشکل مردمی در ارتش سوریه و تبدیل آن به مهمترین سازمان رزم و بسیج ملی در برابر فتنه تکفیری و سلفی می‌گوید:
«ویژگی دیگر ایشان قدرت طراحی‌اش بود یکی از بچه‌های نیروی قدس که بعد از حاج قاسم سلیمانی دمشق را از سقوط نجات داد، حسین همدانی بود. او نیروهای موسوم به دفاع الوطنی را به کمک حاج قاسم سازمان‌دهی کرد. حسین همدانی سازمان نیروهای دفاع وطنی را در سوریه به راه انداخت. در دوران سخت حملات داعش در سوریه، ایشان فرمانده و مستشار آنجا بود. وقتی‌که ایشان به سوریه رفت، با اخلاصی که داشت، توانست کارهای بزرگی را انجام دهد. کارهای خیلی عجیبی کرد که درک عمیق آن برای ما سخت است! زمانی که حاج‌آقا علی سعیدی، نماینده حضرت آقا در سپاه بود و من هم جانشین ایشان بودم، آقای همدانی تازه از سوریه برگشته بود. ما ایشان را دعوت کردیم تا در جمع معاونت‌های حوزه صحبت کند. حرف همدانی این بود که ما با یک گروه شورشی مسلح در سوریه نمی‌جنگیم و داعش یک جریان است. حرف آقای همدانی این بود که ما با کسانی می‌جنگیم که آمده‌اند بجنگند تا کشته شوند، نه اینکه بجنگند تا پیروز شوند. بعد نمونه‌هایی را هم بیان کرد. وقتی‌که آقای همدانی به سوریه می‌رفت، دائم با هم ارتباط داشتیم.»

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

ماموریت آخر؛ شهادت در خط مقدم دفاع از حرم
 
آخرین ماموریت سردار حسین همدانی، دفاع از حریم مطهر حضرت زینب(س) و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود که جان خویش را نیز در همان راه نثار کرد. «حاج میرزا محمد سلگی» جانباز نام‌آشنای دفاع مقدس و از یاران و همرزمان شهید گفته است: «چندی پیش در جلسه ای خدمت ایشان بودم. در آن جلسه در بین مباحث تحلیلی و تفسیر مسائل در مورد شرایط توطئه استکبار جهانی در منطقه و نقشه‌های شوم دشمنان برای خالی کردن عراق، سوریه، یمن و غیره صحبت می‌کردیم ایشان به موضوع شهادت و اینکه از شهدا جا مانده‌اند سخن به میان آورد.» به گفته «علی ثابت» از همراهان شهید: « تکفیری ها و جبهه النصره 4 سال به دنبال شهادت سردار بودند و یک مرتبه در محل سکونت خودش مورد هدف اسلحه های دور برد و دوربین دار قرار گرفت که به سرانجام نرسید.  قبل از آخرین سفر وی به سوریه خدمت حضرت آقا رفت.روز سفر با وی قرار داشتم، هر بار تماس می گرفتم جوابی نمی داد تا اینکه به تلفن خانه زنگ زدم و همسرشان گفتند حاج آقا عجله دارد. حتی با خودشان لباس هم نبردند! کیفیت شهادت هم اینگونه بود که ساعت 3.5 همان روز با همکارانش برای بازدید و شناسایی به منطقه‌ای که دست تکفیری‌ها بود رفته و در راه به کمین بر می‌خورند، پاره ای از آتشی که دشمن در ان جا روشن کرده به ماشین اصابت می کند و ماشین را منحرف کرده و به رگبار می‌بندند و راننده از ناحیه کمر و سردار از ناحیه چشم و سر، آسیب جدی دیده و به بیمارستان فرستاده می‌شود که ساعت 8 شب به شهادت می‌رسد.»
و سرانجام پس از قریب به چهار سال مجاهدت بی امان، سرانجام در ساعت ۱۶ روز شانزدهم مهر ۱۳۹۴ این سردار دلیر و خستگی ناپذیر مکتب جهاد و شهادت، در محور حلب به شهادت رسید.

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

سردار «مدافعان حرم ایران» در کلام «فرمانده»

حضرت آیت الله خامنه ای پس از شهادت این سردار فداکار جبهه مقاومت در تعابیری اینچنین، سرباز وفادار خود را ستودند: « این رزمنده‌ی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهه‌های شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهره‌ی نورانی خود را در دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد، و در همین جبهه‌ی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.»

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

 

بنده‌ی حقیر، «حسین همدانی»، شاگرد تنبل دفاع مقدس، اعتراف می‌کنم!...

وصیتنامه سردار بی ریا و بی ادعا و مخلص دفاع مقدس و جبهه مقاومت، یادآور عطر و بوی وصیتهای شهیدان جبهه های عشق و خلوص و بندگی و عرفان است. او خود را شاگرد تنبل دفاع مقدس دانسته و اعتراف به عدم انجام وظیفه و ادای تکلیف کرده اما با مجاهدتهای دههاساله و با شهادتش خود، استاد مکتب عاشقی و معرفت و سلوک در مکتب حقیقت و معنا بود: «بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.
از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگزار خوبی باشم، مرا حلال کنند...»

 

«حبیب» حرم، «محبوب» دل‌ها

سردار بزرگ وطنی ای «همدانی»!...

زرد اﺳﺖ بهار ﺑﺸﺮ از ﺑﺎد ﺧﺰانی
ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮن ﻣﯽ‌ﺧﻮرد اﯾﻦ ﺑﺎغ، نهانی

دردا ﮐﻪ ﺧﺪاﯾﺎن زر و زور در ﻋﺎﻟﻢ
ﯾﮏ روز ﻧﮑﺮدﻧﺪ ﺑﺮ اﯾﻦ ﮔﻠﻪ، ﺷﺒﺎنی

صحبت ز شبانی نتوان کرد در اینجا
وقتی که شبان کرده، با گرگ تبانی

با این همه، ای رایحه‌ی روﺷﻦ اﯾﻤﺎن
دارد ﻧﻔﺲ ﺳﺒﺰ ﺗﻮ از ﺑﺎغ، ﻧﺸﺎنی

ﮐﺲ ﭼﻮن ﺗﻮ ﻧﺮﻓﺘﻪ‌ﺳﺖ ﺑﻪ هر ﺣﺎدﺛﻪ بی‌‌ﺑﺎک
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺪاری ﺗﻮ در اﯾﻦ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﺛﺎنی

در واژه ﻧﮕﻨﺠﯿﺪ ﭼﻮ اﯾﺜﺎر ﺗﻮ دﯾﺮوز
ﻟﻨﮓ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺗﻮ اﻣﺮوز، ﻣﻌﺎنی

در ﺧﻂ خطر، آن همه ﭼﺎﻻک دوﯾﺪی
ﺗﺎ ﻧﺎم شهیدان وطن، ﮔﺸﺖ جهانی

تنها ﻧﻪ در اندیشۀ اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ، ﮐﻪ رفتی
ﺗﺎ خانۀ همسایه ز دﺷﻤﻦ، ﺑِﺴِﺘﺎنی

ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺑﻤﺎن! رﻓﺘﯽ و از ﺧﻮﯾﺶ ﮔﺬشتی
رﻓﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮدت را ﺑﻪ شهیدان ﺑﺮﺳﺎنی

در ﺧﺎطﺮ اﯾﻦ ﺑﺎغ ﺑﻤﺎن ﺗﺎ ﺷﺐ ﻣﻮﻋﻮد
ﭼﻮن ﺻﺮف وطﻦ ﮐﺮده‌ای ای ﺳﺮو! ﺟﻮانی

ﺑﺎ آینۀ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ دﯾﺪار می‌آییم
ﻣﺎ را ﺗﻮ اﮔﺮ از ﺷﺐ دﯾﺠﻮر ﺑﺨﻮانی

من از تو جز این هیچ ندانم که بگویم
سردار بزرگ وطنی، ای «همدانی!»

شاعر: استاد جواد محقق


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه