جانباز «ملکمحمدی» روایت پر کشیدن همرزمش را روایت میکند

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز ۷۰ درصد «علی ملکمحمدی»، روایت میکند: جهت اعزام به جبهه از تاکستان به تهران رفتیم. به همین دلیل خانواده نتوانست من را بدرقه کنند. سه ماه آموزشی گذراندم، بعد به ارومیه و سپس به پادگان هوشچی اعزام شدیم. از آنجا به کردستان و مهاباد رفتیم. همسرم هنگام اعزام به جبهه مخالفتی نداشت، اما بعضی از هممحلیها، مثل حسین حاجیزاده، اصرار میکردند، نروم. من میگفتم اگر همه نروند، دشمن کشور را میگیرد.
رزمندهها مخصوصا بسیجیها باصفا بودند. من، چون در حوزه مهندسی بودم، کمتر نگهبانی میدادم. برای همین به جای بسیجیهای جوان میایستادم تا آنها مرخصی بروند. رفاقتها و صمیمیت بین رزمندهها وصفناشدنی بود.
شهید حسین آقاجانی یکی از بهترین دوستانم که متولد زنجان ولی بزرگ شده تهران بود. در یکی از مراحل تخریب و جمع کردن مینها در پایگاه اوستا کهریز روی مین رفت. وقتی ۴۱۶ جهنده آمریکایی منفجر شد. ۷۰ سانت شهید آقاجانی به بالا پرتاب شد. لحظه خیلی عجیبی بود، زود پر کشید، رفت و بر روحی بچههایی که آنجا بودند تأثیر گذاشت.
