«کمان ۹۹» حماسهای به وسعت تاریخ

به گزارش نوید شاهد، روز اول مهر 1359، اولین روز جنگ تحمیلی و نخستین روز از دفاع مقدس هشت ساله، شاهد یک حماسه بزرگ در تاریخ افتخارات و سربلندیهای این قوم همیشه پیروز و سرافراز است. روزی که دلیرمردان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تنها چندساعت پس از تجاوز رذیلانه دشمن بعثی به حریم مقدس میهن، چنان پاسخ ناباورانه و دندان شکنی به متجاوز دادند که تا همیشه بعنوان یکی از حوادث اعجاب انگیز تاریخ جنگ، ثبت و ماندگار شد. حماسه ای که اوج شجاعت و شهامت، ابتکار عمل، قدرت و انسجام عملیاتی و راهبردی، سرعت سازماندهی و عمل نیروها، بهره از حداکثر اصل غافلگیری، برآورد دقیق اطلاعاتی از توان دشمن، دقت در هدفگیری تمام مواضع و پایگاههای حساس و استراتژیک تعیین شده را یکجا در خود داشت و یکی از معجزات فرزندان رشید و دلیر این سرزمین قهرمان پرور، در اولین روز از جنگ هشت ساله محسوب میشود. پس از عملیات «انتقام» که تنها دوساعت پس از تجاوز دشمن، انجام گرفت و حمله به عمق خاک عراق و انهدام دو پایگاه هوایی و چندین جنگنده حزب بعث را در پی داشت، «کمان 99» که نام خود را از اسطوره آرش کمانگیر گرفته بود، دومین عملیات ایران و با درنظر گرفتن حجم و وسعت اهداف و میزان دستاوردهای حاصل شده، یکی از بزرگترین و پیروزمندانه ترین عملیات های سرتاسر تاریخ دفاع مقدس است. دشمنی که به خیال فتح سه روزه تهران و بر اساس محاسبات غلط اولیه خود از فروپاشی ساختار ارتش و انفعال و از هم گسیختگی در حاکمیت، به این مرز دلیران هجوم آورده بود، هرگز تصور آن را هم نداشت که در روز اول، چنین ضربه ای متحمل شود. ضربه ای که 15 هدف بزرگ راهبردی متجاوز را نابود کرد و توسعه زیرساختهای حیاتی عراق را تا مدتها متوقف ساخت و اقتصاد این کشور را درهم شکست.
عملیات «انتقام»؛ اولین پاسخ به دشمن تنها دو ساعت پس از تجاوز
عراق بهقصد تقیلد از حمله هوایی ویرانکننده اسرائیل به هواپیماهای مصر و سوریه و انهدام بیش از ۴۰۰ فروند از آنها، در روز اول جنگ با ایران، با ۱۹۲ فروند هواپیما به ۱۰ پایگاه و فرودگاه ایران حمله کرد. بهفاصله چندساعت از حملات هوایی عراق، در ساعات عصرگاهی ۳۱ شهریور طرح اولیه انتقام توسط فانتومهای F4 پایگاههای همدان و بوشهر انجام شد. به اینترتیب به دستور فرجالله براتپور معاون عملیات پایگاه همدان ۴ فروند برخاسته و پایگاه هوایی کوت را بمباران کردند. ۴ فانتوم دیگر نیز با هماهنگی فریدون صمدی از پایگاه بوشهر برخاسته و پایگاه هوایی شعیبیه را بمباران کردند.عملیات «انتقام» اولین پاسخ کوبنده به تجاوز دشمن بود که تنها دو الی سه ساعت پس از اولین حمله هوایی آن به حریم میهنمان در 31 شهریور 59 توسط غیورمردان نیروی هوایی ارتش، طراحی و اجرا شد. در این عملیات، ۸ فروند از جنگندههای ارتش جمهوری اسلامی ایران به بمباران کردن ۲ پایگاه نیروی هوایی عراق در خاک آن کشور پرداختند. در اولین موج از حملاتِ ایرانی، که با هدف نابودی قدرت نیروی هوایی دشمن و انجام حملات مستقیم به پایگاههای هوایی عراق با هدف منهدم کردن جنگندهها طرحریزی شده بود، در مجموع پنج فروند از جنگندههای نیروی هوایی عراق ساقط شد که سه فروند میگ-۲۱ به وسیله پدافند هوایی فرودگاه همدان، ۱ فروند جنگنده میگ توسط جنگندههای پایگاه تبریز و یک فروند در جریان موج اول حملات که با دستور کار از بین بردن توان نیروی هوایی و هجوم مستقیم به پایگاههای هوایی برای انهدام جنگندههای ارتش برنامهریزی شده بود، جمعاً ۵ فروند از جنگندههای نیروی هوایی عراق ساقط شد.
اولین شهدای نیروی هوایی در اولین ماموریت دفاعی
در بازگشت از اولینماموریت انتقامی نیروی هوایی پس از شروع رسمی جنگ یکی از فانتومهای پایگاه همدان به خلبانی محمد صالحی و خالد حیدری به دلیل پرواز بسیار نزدیک به زمین به کابلهای دکلهای برق عراق گرفته و سرنگون شد. دو خلبان نامبرده نیز به شهادت رسیده و نامشان بهعنوان اولینشهدای نیروی هوایی پس از شروع رسمی جنگ ثبت شد. چون تا پیش از ۳۱ شهریور نیز خلبانانی چون علی ایلخانی و حسین لشگری به ترتیب به شهادت رسیده و به اسارت گرفته شده بودند.

334 سورتی پرواز نیروی هوایی در اولین روز دفاع!
از ساعات اولیه روز اول مهر ۱۳۵۹ تا پایان همین روز، نیروی هوایی ۳۳۴ سورتی پرواز انجام داد که ۲۲۳ سورتی از آنها برونمرزی بودند. از ۱۴۰ فروندی که پایگاههای عراق را بمباران کردند، ۳۶ فروند مربوط به پایگاه مادر نیروی هوایی یعنی پایگاه نوژه همدان بودند. امیرسرتیپ خلبان «والی اویسی» درباره نامگذاری این عملیات و نحوه اجرای آن میگوید: «به نظر میرسد برخی تصور میکنند فرایند طرحریزی و عملیات کمان ۹۹ یکشبه انجام شد اما اینگونه نیست؛ ما از قبل، این طرح را به نام «سایه البرز» طرحریزی کرده بودیم اما چون در ۹۹ صفحه به نگارش درآمده بود، عدد ۹۹ به آن افزوده شد و نام کمان را هم از اسطوره آرش گرفتیم و این طرح عملیاتی در قالب عملیات کمان ۹۹ به اجرا درآمد که در دورترین منطقه خاک عراق اجرا شد. در این عملیات بیش از ۲۰۰ فروند هواپیما حضور داشتند اما چون ۱۴۰ فروند از مرز عبور کردند به عملیات «۱۴۰ فروندی» نیز معروف است.»

آغاز بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی
خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با دستور فرمانده وقت نیروی هوایی سرهنگ خلبان (شهید) جواد فکوری که خود در تهیه طرح این عملیات شرکت داشت، شبانه مشغول طراحی عملیات البرز میشوند و طرح عملیات در واپسین دقایق شامگاه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آماده میشود. در راستای اجرای طرح، خلبانان مأمور در پایگاه سوم و بقیه پایگاهها به اتاق فرماندهی پایگاه خود فراخوانده شدند و تا صبح بر روی برنامه پروازی و نوع مأموریت و مشخص کردن اهداف کار کردند. بامداد روز یکم مهر سال ۱۳۵۹ که فقط حدود سیزده تا شانزده ساعت از هجوم هواپیماهای دشمن به میهن عزیزمان میگذشت؛ بیش از دویست فروند هواپیمای شکاری بمبافکن رهگیر سوخترسان و شناسایی به همراه ۳۸۰ نفر از کارکنان شجاع نیروی هوایی، آماده بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی بودند.
موج اول، دوم، و سوم پرواز عقابهای آتشین بال ایران
اهدافی که در موج نخست مورد حمله قرار گرفتند، شامل: تأسیسات نفتی «واصلیه»، دو پادگان نیروی زمینی و تمام پایگاههای هوایی و باندهای فرود اضطراری، بهاستثنای پایگاه هوایی «الولید» در غربیترین نقطه عراق بود. پایگاههای هوایی عراق ازجمله پایگاه «الرشید»، «الدجیل» نزدیک بغداد «الحریه» (نزدیک موصل)، «موصل»، «شعیبیه» و «التلیل» (نزدیک بعقوبه)، «البکر» و «کوت»، سنگینترین ضربات را در موج اول از جنگندههای ایرانی دریافت کردند. موج دوم حملات نیروی هوایی شامل ۴۰ فروند بمبافکن اف ۵ و اف ۴ بود که به سمت آن دسته از اهداف راهبردی که در موج اول موردحمله واقع نشده بودند اعزام شدند. در ادامه موج سوم نیز با همین تعداد پرنده مرز دو کشور را پشت سر گذاشتند تا با انجام یک بمباران موفقیتآمیز، خارج شدن پایگاههای هوایی راهبردی دشمن از رده عملیاتی را تضمین کنند. با حضور ۱۴۰ فروند هواپیمای ایرانی، تمامی اهداف از پیش تعیینشده در خاک عراق درهم کوبیده شد و هیچ منطقه عملیاتی در این ماموریت از قلم نیفتاد. با انجام این عملیات بزرگ، نیروی هوایی عراق، بخش زیادی از توان خود را از دست داد و تا مدتها پایگاههای هوایی آنان قادر به استفاده از تمام یا بخشی از توانمندی خود نبودند. پایگاه هوایی الرشید بهعنوان یکی از مهمترین پایگاههای هوایی عراق تا ۶۹ روز نتوانست عملیاتی شود که این خود، شدت حملات خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی را نشان میداد. از سویی این عملیات تمام محاسبات دشمن را دربارۀ این نبرد برهم زد و معادلات را تغییر داد.

مقام معظم رهبری در مجلس، از عملیات خبر داد
عملیات «کمان 99» به عملیات «140 فروندی» هم معروف شده بود و این برمی گردد به اقدام حضرت آیتالله خامنهای که آن روز در مجلس و در جواب نمایندگانی که پرسیده بودند چه خبر از نیروی هوایی؟ از حماسه این نیرو خبر داد و آن را اولین بار در خانه ملت، و در حضور نمایندگان مردم، اعلام کرد. به گفته امیر خلبان «سیاوش مشیری»: «مقام معظم رهبری که آنزمان نماینده مردم و عضو شورای عالی دفاع بودند، پشت تریبون مجلس با اینسوال نمایندگان مجلس روبرو میشوند که چهخبر از ارتش و نیروی هوایی؟ و گفتند: «هماکنون که دارم با شما صحبت میکنم، ۱۴۰ هواپیمای ما دارند عراق را بمباران میکنند.» فرمانده نیروی هوایی اینخبر را به ایشان داده بود. به اینترتیب اینعملیات معروف شد به «عملیات ۱۴۰ فروندی» بگذارید کلاً اولمهر را بگویم. همانطور که میدانید، هر کشوری برای خود، طرح دفاعی دارد که در صورت حمله دشمنان و همسایگان انجام میشود. یکبخش طرح دفاعی ایران در نیروی هوایی، طرح البرز بود. مثلاً نیروی دریایی طرح درفش را داشت. درکل هرشاخهای طرح خودش را دارد. در اینطرحها آینده مورد توجه است. مثلاً ما تقریباً هیچوقت از سمت شرق تهدید جدی نمیشویم اما مثلِ زمان جنگ، هنوز هم از غرب تهدید میشویم. طبق همینطرحهای دفاعی بود که ۱۶ دسته چهارفروندی آماده داشتیم که گفته بودیم درصورت شروع جنگ با عراق، اینچهار فروند میروند اینپایگاه را میزنند آنچهار فروند آنیکی پایگاه را. ابتدا هم باید پایگاههای عمده و مهم زده میشدند. چرا؟ چون میخواهی آقایی دشمن را بگیری.»
ضربه کاری و کوبنده به زیرساختهای حیاتی دشمن
رادیو لندن، یک هفته بعد در ۱۲ مهرماه، بهناچار درباره این عملیات بزرگ چنین میگوید: «به عقیده یک دیپلمات غربی، خسارات وارده بر تأسیسات نفتی و اقتصادی عراق، رشد اقتصادی آن کشور را احتمالاً تا مدت چهار سال متوقف خواهد کرد. قبل از جنگ، عراق سرگرم اجرای یک برنامه عظیم توسعه صنعتی بود؛ اما حمله نیروی هوایی ایران نهتنها قدرت تولید نفت عراق را بهشدت کاهش داد، بلکه به نیروهای برق و کارخانجات صنعتی نیز آسیب زیادی وارد ساخته است. به نظر میرسد که استراتژی و هدف ایران، تلاش برای در هم شکستن اقتصاد عراق باشد. در نیروی هوایی عراق آنقدر روی توانایی خودشان و ناتوانی نیروی هوایی ارتش ایران مانور داده بودند که آنها وجود پوشش هوایی برای پایگاههای هوایی و تأسیسات صنعتی حساسشان را غیر ضروری میدانستند و هرگز مقابلهبهمثل خردکننده نیروی هوایی ایران را در ذهن خود تصور نمیکردند.»
در ضد حمله هوایی روز یکم مهرماه، در حمله به پانزده هدف راهبردی دشمن، بمبافکنهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با موفقیت کامل، هشت پایگاه هوایی عمده و راهبردی صدام را از کار انداختند و بیست فروند پرنده عراقی را بر روی زمین نابود کردند. اصلاً شوکه شدند. به گفته امیر سرتیپ خلبان «سیاوش مشیری» از حاضران این عملیات: «اصلاً شوکه شدند. وفیق السامرائی (رئیس سابق اطلاعات نظامی عمومی عراق) در کتابش «ویرانی دروازه شرقی» میگوید «صدام و ما هیچوقت تصور نمیکردیم نیروی هوایی باقی مانده باشد و اینطور جوابمان را بدهد. ایننیروی هوایی بود که به ما تکلیف کرد در هفته اول جنگ درخواست آتشبس کنیم.»»

دو ققنوس خونین بال حماسه «هواییمردان آسمانپرواز»
شهیدان بزرگوار خلبان: سرلشکر بهرام عشقی پور و سرلشکر خلبان عباس اسلام نیا، دو شهید این حماسه آسمانمردان نیروی هوایی هستند که بخاطر خودداری از ایجکت بمنظور صدمه نرساندن به ساکنان خانه های سازمانی نیروی هوایی، جان خود را فدا کردند. بهرام عشقی پور در اسفند ماه سال 1327 در اردبیل به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات در مردادماه سال 1346 به تهران آمد و به دانشکده افسری نیروی زمنی پیوست بعد از سه سال با پایان دانشکده به درجه سواتدومی رسید چندماه بعد به دلیل علاقه به فن خلبانی از نیروی زمینی و هوایی منتقل شد و برای دوره تکمیلی به خارج از کشور سفر نمود با بازگشت به ایران بعنوان خلبان اف 4 انتخاب گردید در سال 56 دوره کابین جلوی اف 4 را گذارند و راهی پایگاه سوم شکاری گردید . یکم مهر ماه سال 1359 در قالب عملیات کمان 99 به قصد بمباران پایگاه تموز به پرواز درمی آید پس از بمباران موفق پایگاه، از مرز گذشته و آماده فرود در پایگاه می شود و شهادت او و همرزم و همراهش خلبان عباس اسلام نیا در همینجا رخ میدهد.
عباس اسلام نیا در مرداد ماه سال 1331 در خمین متولد شد و پس از اخذ دیپلم در آذرماه سال 1351 به نیروی هوایی پیوست چندی بعد برای طی دوره پیشرفته پرواز راهی آمریکا شد و پس از بازگشت بعنوان خلبان اف 4 انتخاب میشود. روز یکم مهر ماه سال 1359 او برای یک پرواز برنامه ریزی کرده و آماده شده بود. صبح اول وقت یکی از دوستانش متوجه میشود او نیامده به درب منزلش میرود و عباس می گوید صبح پرواز دارم. صبرکن لباس بپوشم باهم برویم. دسته پروازی آنها حرکت کرده و عازم اهداف تعیین شده میشود و در بازگشت، سانحه سقوط رخ داده و به شهادت میرسد.

حماسه آخرین پرواز...
به نقل از یکی از خلبانان همرزم این دو شهید: «به محض ورود به خاک دشمن تمام حواس خود را جمع کردم و به کابین عقب هم تاکید کردم که مراقب سامانه های موشکی دشمن باشد هر چه در خاک عراق جلوتر می رفتیم من بیشتر هراسان می شدم بخاطر اینکه هیچ مانعی روبروی ما نبود نه پدافندی کار می کرد نه موشکی شلیک می شد و نه خبری از جنگنده های رهگیر آنها بود و ما بدون هیچ مزاحمتی در حال پرواز بودیم که البته بعد از ورود به خاک خودمان علت دستگیرم شد که عراقی ها که بخیال خود در حمله روز قبل توان نیروی هوایی را از بین برده بودند با خیال راحت در تدارک حملهایی دیگر به خاک ما بودند و اصلا فکر نمی کردند که مورد حمله قرار گیرند که در هنگام برگشت ما متوجه این موضوع شدیم . در حال عبور از خاک عراق گهکاه چند تیر پدافند آنها به سمت ما شلیک می شد که خطری برای ما ایجاد نمی کرد. هدف بسیار دور بود ما باید از شمال شهر بغداد می گذشتیم و 70 مایل ادامه می دادیم . بدون هیچ مشکلی به پایگاه حبابنیه رسیدیم که با فرمان شهید قهستانی شروع به بمباران نمودیم پدافند پایگاه که تازه متوجه ما شده بود با تمام قدرت به سمت ما شلیک می کرد که البته بخاطر ارتفاع بالا هیچ کدام از تیرهای آنها به ما اصابت نکرد با اتمام بمباران بلافاصله گردش کردیم و با سرعت از همان مسیر به سمت مرز حرکت کردیم .در همین زمان نیروی هوای عراقی با تعداد کمی هواپیما به پایگاههای ایران حمله کرده بود . تا مرز فاصله ای نداشتم و بالاخره به سلامت از مرز گذشتیم با ورود به خاک کشور احساس خوبی داشتم چون اولین عملیات جنگی خودم را با موفقیت به پایان رسانده بودم غافل از اینکه ماجراهایی هنوز در انتظارم بود. با ورود به خاک کشور، متوجه شدم به بسیاری از پایگاهها از جمله پایگاه همدان، حمله هوایی شده است و اکثر خلبانانی که از ماموریت برگشتند، بدلیل کمبود سوخت، مجبور به فرود اضطراری هستند که رادار به نوبت به آنها اجازه فرود داد. البته تعدادی هم به پایگاههای کمکی رفتند و در آنجا فرود آمدند. در همین هنگام با خروج من از باند، یک فروند فانتوم دیگر که سوخت کافی نداشت آماده فرود شد. خلبان این هواپیما شهید سرگرد خلبان خدابخش (بهرام) عشقی پور و خلبان کابین عقب، شهید سروان خلبان عباس اسلام نیا بودند. آنها به محض اینکه برروی باند نشستند، میگها به انتهای باند رسیده بودند که با دستور برج مراقبت، شهید عشقی پور بلافاصله قدرت موتور را به حداکثر رساند و دوباره به پرواز درآمد. پرواز او به موقع بود چون میگها از انتهای باند شروع به بمباران کردند و به سرعت از روی باند گذشتند ، آتش و دود همه جا را پر کرده بود ولی خوشبختانه به دلیل بی تجربگی خلبانان عراقی تمامی بمبها به کنار باند برخورد کرد و آسیب جدی به باند نرسید چون بعد از آن هم هواپیماهای دیگر برروی باند نشستند. ولی حادثه ای که نباید اتفاق رخ دهد روی داد ، در حین اوج گیری هر دو موتور هواپیمای آنان بدلیل گردش شدید دچار واماندگی شد و آنها در شرایط اضطراری قرار گرفتند ، شهید عشقی پور و شهید اسلام نیا می توانستند اجکت نمایند و جان خود را نجات دهند ولی اگر اجکت می کردند، هواپیما برروی خانه های مسکونی پایگاه میافتاد. شهیدان بزرگوار عشقی پور و اسلام نیا در جنگنده خود باقی ماندند و سعی در هدایت آن به محلی دیگر کردند و در نهایت هواپیما به ساختمانی برخورد کرد که از قضا در نزدیکی خانه شهید عشقی پور بود و هر دوی این عزیزان به درجه رفیع شهادت نایل شدند.»

آخرین وداع شهید با همسر و فرزند در کابین هواپیما!
امیر سرتیپ «جعفر عمادی» میگوید: «بعد از پایان موفقیت آمیز عملیات و هنگام برگشت به خاک ایران، میگهای عراقی به دنبال فانتومها آمدند. در همین حال فانتوم خلبان بهرام عشقی پور، سوخت تمام کرده بود و میخواست فرود بیاید که ناچار دوباره اوج گرفت. خلبان این هواپیما شهید سرگرد خلبان خدابخش عشقی پور و خلبان کابین عقب، سروان خلبان عباس اسلام نیا بودند. در حین اوجگیری، هر دو موتور هواپیمای آنان بدلیل گردش شدید دچار اختلال شد و آنها در شرایط اضطراری قرار گرفتند. شهید عشقی پور و شهید اسلام نیا می توانستند اجکت کنند و جان خود را نجات دهند ولی اگر اجکت می کردند، هواپیما برروی خانه های مسکونی پایگاه میافتاد .به دلیل پرواز بر فراز خانه های سازمانی پایگاه، این دو خلبان شریف به جای ایجکت تصمیم به دور کردن هواپیما از منازل مسکونی میگیرند. منازلی که خانواده خود و دیگر دوستانشان در آنها زندگی میکردند و در نهایت هواپیمایشان به جای منازل سازمانی به ساختمانی نیمه کاره در پایگاه برخورد میکند. شهید عشقی پور که هدایت هواپیما را بر عهده داشت در آن لحظات آخر که میدانست کار دیگری از دستش برنمیآید، دستش را بالا میآورد و تکان میدهد. نکته شگفت آور و اندوهبار این رویداد، این بود که آن ساختمان نیمه کاره درست روبروی خانه شهید عشقی پور بود و آن لحظه که او دستش را تکان داد، همسرش نظاره گر سقوط هواپیمای شوهرش بود. همسر شهید که در لحظه حادثه در آشپزخانه منزل خود بود، در حالی که دستان پسربچه سه سالهاش را در دست داشت، از پنجره شاهد آخرین لحظات زندگی شوهر قهرمان خود بود. همسر شهید به علت اضطراب شدید، چنان به دست فرزندش فشار وارد کرده بود که دست کودک از دو ناحیه شکست که به لطف خدا بعدها بهبود یافت. پس از برخورد هواپیما به ساختمان، فرزند شهید در اثر موج انفجار چند دوری به دور خود زده و سپس به زمین خورده بود و به دلیل شوک ناشی از این واقعه تا مدتها از لکنت زبان رنج میبرد.»