روایت یک همسنگر از مظلومیت شهید غریب در اسارت؛ مشعل صبوری در تاریکی اردوگاه

به گزارش نوید شاهد اصفهان، بزرگداشت شهدای غریب در اسارت، تنها زنده نگهداشتن یک نام نیست؛ بلکه مرور چراغهایی است که در ظلمت اردوگاههای دشمن، روشن ماندند و امید را در دل همرزمان شعلهور کردند. شهید «فضلاله یوسفی» یکی از این چهرههای درخشان است؛ رزمندهای که پس از مجروحیت، روزهای سخت اسارت را با صبوری سپری کرد و سرانجام در اردوگاه تکریت ۱۱، به شهادت رسید. خبرنگار نوید شاهد اصفهان در جهت گرامی داشت یاد و خاطره این شهدای گمنام به سراغ حسین مبینی، آزاده و همرزم شهید یوسفی رفته تا از خاطرات آن روزها و ویژگیهای شهید برایمان بگوید. آنچه میخوانید، روایتی تلخ اما غرورآفرین از ایام اسارت و روشناییای است که این شهید به یادگار گذاشت.
نوید شاهد اصفهان: ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
حسین مبینی: بنده حسین مبینی هستم، کارمند بازنشسته و از رزمندگان بسیجی دوران دفاع مقدس. من در عملیاتها مجروح شدم و سپس به مدت ۴۲ ماه در اردوگاه تکریت ۱۱ عراق در اسارت بودم.
نوید شاهد اصفهان: از چگونگی اسارتتان بفرمایید.
حسین مبینی: روزی که به اسارت درآمدم، تقریباً تمام بدنم مجروح بود. چهار شب در منطقه باقی مانده بودم و توان حرکت نداشتم. وقتی نیروهای عراقی رسیدند، دیگر رمقی در وجودم نبود و به اسارت درآمدم سپس بعد از حدود ۲ روز خود را در زندانهای بصره یافتم.
نوید شاهد اصفهان: شما با شهید فضلاله یوسفی قبل از اسارت آشنایی داشتید؟
حسین مبینی: بله، ما قبل از اسارت با هم آشنا بودیم و هر دو از گردان انبیا لشکر نجف، در یک دسته بودیم. دیدن او در زندان بصره پس از مجروحیتم، قوت قلب بزرگی برایم بود. شهید یوسفی نیز از ناحیه پا زخمی شده بود و با وجود درد و زخم، ایمان و صبرش را حفظ کرده بود.
نوید شاهد اصفهان: شهید بعداً چه سرنوشتی پیدا کرد؟
حسین مبینی: پس از مدتی ما را از بصره به بغداد و سپس تکریت منتقل کردند. وضعیت پای شهید یوسفی بدتر شده بود و به دلیل عفونت شدید، او را به بیمارستان بردند. من نیز حدود یک سال از اسارتم را در بیمارستان سپری کردم و در همان روز اول که وارد بیمارستان شدم، همزمان با شهادت این شهید عزیز بود.
نوید شاهد اصفهان: آیا شما خودتان شاهد شهادت دوستتان بودید؟
حسین مبینی: من لحظه شهادت را ندیدم، اما همبندی او که اهل یزد بود ماجرا را برایم تعریف کرد. میگفت پس از دو بار عمل جراحی پا، دیگر تاب نیاورد و به شهادت رسید. شهادتش برای همه اسرا داغی بزرگ بود.
نوید شاهد اصفهان: اگر بخواهید شهید فضلالهی نوری را در چند جمله توصیف کنید، چه میگویید؟
حسین مبینی: فضلالهی انسانی صبور، مقاوم و با ایمان بود. وی با صبر، ایمان و پایداریاش، حتی در لحظههای سخت اسارت تسلیم ناامیدی نمیشد و باعث شد دیگران هم ناامید نشوند و با انگیزه مقاومت کنند. روحش شاد و یادش گرامی.
تصویر حسین مبینی در آن دوران دفاع مقدس:

انتهای پیام/