آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۰۰۶۹
۱۳:۱۰

۱۴۰۴/۰۶/۲۴
کرامات و سلوک شهید حجت‌الاسلام ابوترابی از زبان هم‌بند ایشان:

«فرشته نجات آزادگان»

علی بخشی‌زاده، معاون صدای رسانه ملی و از آزادگان هم‌بند شهید حجت‌الاسلام و المسلمین ابوترابی، در بازدید از نمایشگاه «آوازهای دوردست» به بیان خاطراتی از روزهای اسارت، کرامات معنوی و ویژگی‌های اخلاقی آن مرحوم پرداخت و تأکید کرد که آزادگان گنجینه‌ای هستند که کمتر از آنها گفته‌ایم.


کرامات و سلوک حجت‌الاسلام ابوترابی از زبان هم‌بند ایشان

نوید شاهد؛ نمایشگاه «آوازهای دوردست» که با هدف روایت بخشی از زندگی و یادگارهای اسرای ایرانی و عراقی در دوران دفاع مقدس برپا شده است، فرصتی دوباره برای بازخوانی نقش برجسته حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی در میان آزادگان بود. علی بخشی‌زاده، معاون صدای رسانه ملی و از آزادگان هم‌بند ایشان، در این بازدید که صبح روز گذشته ۲۱ شهریورماه در حوزه هنری صورت گرفت، با مرور خاطراتی کمتر شنیده‌شده، ابوترابی را «فرشته نجات آزادگان» توصیف کرد؛ شخصیتی که با آرامش، صبر و اخلاق کم‌نظیر خود، نه‌تنها در اردوگاه‌ها به اسرا روحیه می‌داد، بلکه در زندگی اجتماعی نیز با ساده‌زیستی و رفتارهای ناشناخته، الگویی از خلوص و بندگی باقی گذاشت.

مواجهه با مرگ و عملیات روانی دشمن

بخشی‌زاده گفت: از زبان یک فرمانده ارشد عراقی شنیدم که قرار است ما را اعدام کنند؛ خبری که مرحوم ابوترابی به ما رساند. در همان زمان، هم‌بندان ما در اردوگاه‌های دیگر برای آزادی‌مان دست به اعتصاب زده بودند. عراقی‌ها که ترسیده بودند، به عملیات روانی اکتفا کردند. هر از گاهی ده نفر از ما را با چشم‌بند مشکی بیرون می‌بردند، در را می‌بستند و تیرهوایی شلیک می‌کردند. ما تصور می‌کردیم دوستانمان اعدام شدند. این مواجهه مستقیم با مرگ، فشار روانی سنگینی بود که همه تاب تحمل آن را نداشتند.

وی افزود: سینه آزادگان مالامال از خاطرات است، اما کمتر سخن می‌گویند. از گروه ۱۵۰ نفره تکریت ۵، تاکنون ۲۳ نفر پر کشیدند. باید قدر این گنج را بدانیم.

بزرگواری در برابر خطاکاران

معاون صدای رسانه ملی با اشاره به یکی از خاطرات فراموش‌نشدنی خود گفت: در زمان اسارت، فردی در اردوگاه رفتارهای بدی داشت. شبی یکی از بچه‌ها گوش او را با تیغ برید و آسایشگاه به‌هم ریخت. در همان روزها برخی تصمیم گرفتند او را بکشند. اما حجت‌الاسلام ابوترابی اجازه نداد. ایشان سوگند یاد کرد که نزد خداوند حتی همان فرد خطاکار، آبرومندتر از بسیاری از ماست. وقتی این جمله را خواندند، همه زیر گریه زدند؛ حتی همان فرد ناخلف نیز به شدت گریست. صبح فردا عراقی‌ها او را از میان ما بردند.


عهد معنوی با امام رضا(ع)

بخشی‌زاده با اشاره به یک راز معنوی از زندگی ابوترابی بیان کرد: وقتی ایشان می‌خواستند در حرم امام رضا(ع) به دست شهید مدنی معمم شوند، عهد بستند که تا زنده‌اند از این لباس برای زن و بچه‌شان رزقی نبرند. شهید مدنی به ایشان گفت این کار خطرناک است، اما ابوترابی بر عهدش استوار ماند. این عهدی بسیار سخت بود که او تا پایان زندگی به آن وفادار ماند.

ساده‌زیستی و فروتنی در زندگی اجتماعی

او ادامه داد: ابوترابی پس از آزادی، وقتی نماینده مجلس شدند، منزلی نداشتند و در ملک استیجاری زندگی می‌کردند. یکی از معاونان وزیر راه برایشان دو واحد مسکن فراهم کرد. نانوایی سنگکی همان محل می‌گفت نیمه‌های شب می‌دید فردی از منزل بیرون می‌آید، جاروی پاکبان را برمی‌دارد و خیابان را جارو می‌کند. وقتی علت را پرسید، ابوترابی پاسخ داد که خوابم نبرد و خواستم دل پاکبان را شاد کنم. در حالی که این کار را هر شب تکرار می‌کردند.

فرشته نجات آزادگان

بخشی‌زاده با اشاره به جایگاه معنوی آن مرحوم افزود: ابوترابی همان کسی بود که در قصه کاظم عبدالحمید – نگهبان عراقی که بعدها به سوریه رفت و شهید شد – به‌عنوان فرشته‌ای ربانی معرفی می‌شود. همه آزادگان ارادت ویژه‌ای به او داشتند. هنوز درباره ایشان فیلم درخوری ساخته نشده و این جای افسوس دارد.


خاطره‌ای شخصی و مهر پدرانه

او در پایان به خاطره‌ای شخصی اشاره کرد: خداوند به من فرزندی داد و دلم می‌خواست اذان را در گوشش حاج آقا ابوترابی بگوید. همان روز به‌طور اتفاقی زنگ خانه‌مان به صدا درآمد و در نهایت ناباوری ایشان پشت در بودند. پدر و مادرم با دیدن ایشان اشک شوق ریختند و من از حاج آقا خواستم اذان را در گوش فرزندم بگوید. این لحظه‌ای بود که هرگز فراموش نمی‌کنم. 

انتهای پیام/ آ


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه