آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۰۰۲۸
۱۰:۳۱

۱۴۰۴/۰۶/۲۳
روایت آزاده «حسین عموزاد» از شهادت «موسی‌الرضا رضانیا»

روایتی از شهید غریب در اسارت/ شهادت با دلی ناآرام برای طفل خردسال

آزاده «حسین عموزاد» درباره شهید غریب در اسارت «موسی الرضا رضانیا» تعریف می‌کند: وی بسیار شجاع و قوی بود اما از روزی که متوجه شد فرزند ۱۸ ماهه اش بیماری صرع دارد بی تاب شد و با همان بی تابی هم به شهادت رسید.


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «موسی الرضا رضانیا» از شهدای غریب در اسارت کشور است که از شهرستان مشهد در جبهه‌های حق علیه باطل و در اسارت عراقی‌ها به شهادت رسیده است. یادآوری روز‌های آخر زندگی این شهید از سوی همرزم مازندرانی وی در تکریت خالی از لطف نیست.

شهادت با دلی ناآرام برای طفل خردسالش

شهدای غریب در اسارت که گاهی بی بدن و بی پلاک به خاک سپرده شده‌اند، یادآور روز‌های سخت مجاهدت و اسارت‌اند، روز‌هایی که از خودگذشتگی معنایی به نام شهادت داشت.

آزاده «حسین عموزاد» از شهرستان بهشهر، با یادآوری دوران حضور در جبهه و روز‌های اسارت شهید موسی الرضا رضانیا گفت: سال ۱۳۶۵ از تیپ ۴۰ سراب به جبهه اعزام شدم و در سال ۱۳۶۷ به اسارت درآمدم. پس از دو سال و نیم اسارت، در سال ۱۳۶۹ آزاد شدم. ما هر دو در تیپ شناسایی فعالیت داشتیم.

رزمنده‌ای شجاع و پیش قدم بود

وی با اشاره به همرزم خود، موسی‌الرضا رضانیا اهل شهرستان مشهد، اظهار کرد: او تنها ۲۰ ماه از خدمتش می‌گذشت. بسیار شجاع و دلیر بود، تقریبا از چیزی نمی‌ترسید، همیشه برای عملیات شناسایی پیش قدم می‌شد

این آزاده هشت سال دفاع مقدس می‌افزاید: در آخرین مرخصی که رفت، متوجه شد که فرزند ۱۸ ماهه‌اش دچار تشنج شده است. هنگام بازگشت از مرخصی بسیار بی‌تاب بود و مدام می‌گفت حال فرزندش خوب نیست.

رضانیا بی تاب فرزند خردسالش بود

عموزاد گفت: آن روز که عملیات شد، در خط مقدم هم مرتب تکرار می‌کرد که شهید خواهد شد و دیگر فرزندش را نخواهد دید. ما به او دلداری می‌دادیم، اما دلش آرام نمی‌گرفت.

وی گفت: در روز‌های آخر جنگ در پاتک عراقی‌ها، اسیر شدیم، البته او زودتر ما از اسیر شده بود، چون به خط مقدم رفته بود و عراقی‌ها او را گرفته بودند. دیدم که او را به سمت ما می‌آورند.

عموزاد ادامه داد: قرار بود ما را به تکریت زادگاه صدام منتقل کردند. مسافتی که ۶ ساعت بیشتر نبود، ۴ روز طول کشید. در آن مسیر با ضرب‌وشتم، گرسنگی و بی‌آبی ما را شکنجه می‌کردند. در پادگان تکریت در اتاقی ۳۰ متری، ۳۰۰ اسیر را جای داده بودند. به صورت اتفاقی در اتاق دیدم مرا بغل کرده است. موسی‌الرضا از تشنگی در حال جان دادن بود. حال خوبی نداشت.

شاید هم در اثر ضرب و شتم خونریزی داخلی کرده بود. دستانش را دور من قلاب کرده بود طوری که به سختی توانستیم گره دستانش را باز کنیم. وقتی افسر عراقی آمد، به او حالی کردم که حال رفیقم بد است، اما به‌جای کمک با پوتین مرا پرتاب کرد. لحظه‌ای بعد برایش آب آوردند، اما هرچه آب در دهانش ریختیم، پس می‌داد. حالش وخیم‌تر شد و او را بردند؛ دیگر هرگز ندیدمش.

رزمندگان نیمه جان را در قبرستان دفن می‌کردند

این آزاده افزود: وقتی در تکریت از سرنوشتش پرسیدم، گفتند شهدا و نیمه‌جان‌ها را در اطراف پادگان دفن می‌کنند و روی قبورشان تنها سنگی می‌گذارند با عنوان "قبرستان اسرای ایرانی". موسی‌الرضا پیش‌تر به من گفته بود اگر شهید شدم، به خانواده‌ام خبر بده. چهار سال بعد و پس از آزادی، خود را به مشهد رساندم. خانواده‌اش هنوز خبری نداشتند. هنوز چند ساعت از رسیدنم به مشهد نگذشته بود که پدرش درب خانه خواهرم را زد. گفت آمده‌ام از پسرم خبری بگیرم که دامادم به او گفت اتفاقا او خودش اینجاست.

وی تصریح کرد: وقتی صحبت کردیم و من به او گفتم که چه اتفاقی افتاده است، گفت من نمی‌توانم به مادر و همسرش بگویم، قرار شد شام به منزلشان برویم. وقتی به خانه رسیدیم همسر شهید به پسرش که حالا چهار ساله شده بود گفت ایشان از طرفت پدرت آمده است.

عموزاد افزود: وقتی پسر خردسالش مرا دید، با مشت به سر و صورتم می‌زد و می‌گفت چرا پدرم را نیاوردی. آن لحظه دیگر نتوانستم بغض خود را نگه دارم، به حیاط رفتم، نیم ساعت در حیاط گریه کردم، مادرش به دنبال من آمد وقتی دید حالم خوب نیست، متوجه ماجرا شد و پابه پای من گریست.

وی گفت: بعد‌ها در بنیاد شهید مشهد، ماجرای شهادت موسی‌الرضا را به طور کامل توضیح دادم. اما دیگر از روند پیگیری‌ها اطلاعی پیدا نکردم. عموزاده گفت: عراقی‌ها شرایط سختی را در همان روز‌ها برای اسرای ایرانی ایجاد کرده بودند، مثلا آب را در تانکر می‌آوردند در حیاط پادگان، یک افسر عراقی می‌رفت داخل تانکر و با سطل آب را به بیرون پرت می‌کرد، آب را به اسرا نمی‌دادند، اما در حیاط پخش می‌کردند و اسرا منتظر می‌ماندند تا قطره‌ای آب به آنها برسد.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه